توضیحات تکمیلی
ترجمه از | |
---|---|
نویسنده | الکساندر سولژنیتسین |
مترجم | رضا فرخفال |
نوبت چاپ | سوم |
تاریخ نشر | ۱۴۰۱ (چاپ اول، ۱۴۰۰) |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز (جلد نرم) |
تعداد صفحات | دوازده + ۱۷۱ ص |
شابک | ۹۷۸-۶۰۰-۴۹۰-۲۸۱-۶ |
موضوع | داستانهای روسی — قرن ۲۰م |
وضعیت نشر | تجدید چاپ |
الكساندر سولژنيتسين بهخاطر انتقاد از استالين به هشت سال كار در اردوگاه مخوف گولاگ محكوم شد و تا مرگ استالين در تبعيد ماند. در آثارش جنايات استالين و فجايع اردوگاههاى كار اجبارى را بىپرده فاش مىكرد كه به اخراج او از ميهنش منجر شد. او در سال ۱۹۷۰ برندۀ جايزۀ نوبل ادبیات شد.
«یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ» ماجرای تلاش انسان است براى غلبه بر طبيعت خشن و چيرگى بر سبعيت و مناسبات غيرانسانى دوران استالين. سولژنيتسين تصويری از یک روز عادی در اردوگاه كار اجبارى ترسيم مىكند و آن را نمادى میسازد از حيات هرروزه تحت حاكميت خودکامگان، چه در اردوگاه و چه در جامعه. این كتاب فقط دربارهٔ هراسهاى حاكم بر عصر استالين و سلطهگری نظامهای توتاليتر و سركوبگر نيست؛ از جمله درونمايههای ديگر آن اين است كه اردوگاه كار اجبارى آوردگاه آزمايش عزت و شرافت انسان نیز هست.
در انتظار تجدید چاپ
80.000تومان
ترجمه از | |
---|---|
نویسنده | الکساندر سولژنیتسین |
مترجم | رضا فرخفال |
نوبت چاپ | سوم |
تاریخ نشر | ۱۴۰۱ (چاپ اول، ۱۴۰۰) |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز (جلد نرم) |
تعداد صفحات | دوازده + ۱۷۱ ص |
شابک | ۹۷۸-۶۰۰-۴۹۰-۲۸۱-۶ |
موضوع | داستانهای روسی — قرن ۲۰م |
وضعیت نشر | تجدید چاپ |
رمان-سلاح
یک حکومت توتالیتر بیش و پیش از هر چیز شرافت انسانها را هدف میگیرد. رنج فیزیکی، حذف فردیت و امحای دوستی، همه ابزاری هستند که در نهایت شرافت اعضای یک جامعۀ تحت حکومت توتالیتر را هدف گرفتهاند. شرافت باید از بین برود چرا که در نهایت، استبداد نیازمند «برده» است. بردهای فرمانبردار که کل شئون زندگیاش وابسته به اطاعت از حکومت و در خدمت چرخش چرخدندههای آن است: گونهای اردوگاه کار اجباری که تمام ملت در آن زندانی و مجبور به کارند.
سولژنیتسین با همین تصور قهرمان رمان خود را در یک اردوگاه کار اجباری در گولاک قرار میدهد: یک روز زندگی در یک اردوگاه کار اجباری چگونه است؟ یک روز زندگی تحت حکمرانی یک حکومت توتالیتر چطور؟ شکنجه، کار اجباری و گرسنگی چنان به بدن یک انسان آسیب میرسانند که او حاضر میشود برای کمی نان بیشتر یا فرار از شکنجه هر کاری بکند. فردیتها حذف میشوند و اسامی به مشتی حرف و عدد فروکاسته میشوند تا دیگر کسی به چیزی غیر از آنچه قدرت میخواهد اعتقادی نداشته باشد. دوستی هم در چنین شرایطی غیرممکن است. همه «رفیق»اند اما نه رفیق یکدیگر بلکه رفیق حزب و حکومت: برای بهدست آوردن تکهای نان بیشتر هر کس میتواند دیگری را بفروشد. ایوان دنیسوویچ در چنین دوزخی گیر افتاده است: جایی که گرسنگی و رنج فیزیکی و بیهویتی و عدم اعتماد، تجربۀ زیستۀ هرروزه است.
درست حدس زدهاید که حتی روایت یک روز از چنین زندگیای بسیار آزاردهنده است و خواندن چنین رمانی بهخصوص برای کسانی که در چنین شرایطی زندگی میکنند ممکن است غیرقابلتحمل باشد. احتمالاً میپرسید پس چرا باید چنین رمانی را بخوانیم؟ چون سولژنیتسین فقط به روایت رنج قهرمانش و زندانیان گولاک اکتفا نکرده و راههایی برای مبارزه با چنین وضعیتی را نیز پیش کشیده است: راههایی فردی، ساکت، پنهان و حداقلی، که روزی ممکن است غوغایی پرهیاهو بهراه بیندازد و به دیگران هم سرایت کند. «یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ» علاوه بر اینکه رمانی گیرا و جذاب است که وضعیت هولناک زندگی و روابط انسانها تحت سلطۀ یک حکومت توتالیتر را درخشان به تصویر میکشد، دفترچهای راهنما هم هست که به خواننده یاد میدهد چگونه در مقابل رنج فیزیکی بایستد، فردیتاش را در لوای مشتی حرف و کلمه حفظ کند و بنای دوستی با دیگرانی را بچیند که ممکن است او را به خاطر یک قطعه نان بفروشند: رمان به منزلۀ مبارزه علیه هر گونه استبداد تمامیتخواه. آنجا که ادبیات سلاحش را در خدمت آزادی انسان بیرون میکشد.
علی شاهی
مطلبی یافت نشد
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.