دکتر ژیواگو

پاسترناک را در روسیه بیشتر با شعرهایش می‌شناسند ولی خارج از مرزهای کشورش عمدتاً به‌عنوان نویسندهٔ دکتر ژیواگو شهرت دارد. او در سال ۱۹۴۶ کار روی این شاهکار را آغاز کرد که نوشتنش ده سال به درازا انجامید. سرگذشت دکتر ژیواگو به سرگذشت شماری از بزرگ‌ترین رمان‌های تاریخ ادبیات معاصر روسیه شبیه است. به بهانهٔ مغایرتِ محتوایش با اصول حزبی و دولتی مجوز چاپ در اتحاد شوروی را دریافت نکرد اما این ممنوعیت باعث نشد که سربه‌نیست شود.

دکتر ژیواگو نخستین بار در سال ۱۹۵۷، نه در شوروی به زبان روسی، که با ترجمهٔ ایتالیایی در میلان چاپ شد و انتشار آن با سیل مقالات و اطلاعیه‌ها در اروپا و امریکا مواجه شد. یک سال بعد ترجمه‌هایی از آن به زبان انگلیسی و چند زبان دیگر به چاپ رسید. این روند دکتر ژیواگو را به شهرت جهانی رساند و راه پاسترناک را به‌سوی جایزهٔ نوبل ادبیات هموار کرد اما موجی از حملات حزبی و ایدئولوژیک از جانب نویسندگان و روزنامه‌های وابسته به حزب کمونیست شوروی علیه او آغاز شد. در پی فشار دائمی و حملات دامنه‌دار و تهدیدِ او به اخراج از زادگاهش بود که به‌اجبار از دریافت جایزهٔ نوبل انصراف داد.

750.000تومان

توضیحات تکمیلی

وزن0,785 کیلوگرم
تاریخ نشر

1402

نوبت چاپ

اول

وضعیت نشر

چاپ اول

قطع

رقعی

ترجمه از

مترجم

پروانه فخام‌زاده

نویسنده

باریس لئونیدوویچ پاسترناک

نوع جلد

گالینگور (جلد سخت)

شابک

978-600-490-458-2

تعداد صفحات

بیست + 722

موضوع

داستان‌های روسی — قرن ۲۰ م.

توضیحات

دکتر ژیواگو

 

باریس لئونیدوویچ پاسترناک در ده فوریۀ ۱۸۹۰ در مسکو به دنیا آمد. پدرش نقاش و تصویرگر و مجسمه‌ساز و معمار، و مادرش پیانیست بود. آنها جزو جامعۀ یهودیانِ اُدِسا بودند و چند ماه پیش از تولد باریس از اُدِسا به مسکو نقل مکان کردند.

سال‌های سختِ کمونیسم، جنگ، گرسنگی، آوارگی، و جنگ داخلی ۱۹۲۱ و انقلاب بلشویکی ۱۹۲۲ باعث شد والدین و خواهران پاسترناک به برلین مهاجرت کنند. آنها پس از به‌قدرت رسیدن هیتلر در آلمان دوباره مهاجرت کردند. این بار به انگلستان رفتند و برای همیشه در آنجا ماندند. پاسترناک پس از ازدواج اولش در سال ۱۹۲۲ برای آخرین بار در برلین با خانواده‌اش دیدار کرد.

در سال ۱۹۳۴ استالین رئالیسم سوسیالیستی را به‌عنوان تنها روش هنریِ پذیرفته برای ادبیات شوروی اعلام کرد و از هنرمندان خواست که واقعیت را! آن هم مثبت و فقط در جهت توسعۀ انقلابی و آموزش کارگران به‌کار گیرند. با رواج ادبیات فرمایشیِ استالینی، پاسترناک تا سال ۱۹۴۱ کارِ چندانی منتشر نکرد ولی سخنرانی‌های بسیار داشت، از جمله در فوریۀ ۱۹۳۶، ضمن سخنرانی در مینسک گفت: «زیباترین هدیه‌ای که هنر به ما می‌بخشد پیش‌بینی‌ناپذیری است. بدون ریسک کردن، بدون قربانی‌دادن، صُوَرِ خیال فقط می‌توانند در حیطۀ روزمرّگی گام بردارند و نمی‌توانند چیزی خارق‌العاده به ما ارزانی دارند. هیچ بخشنامه‌ای به خلق لحظات پیش‌بینی‌ناپذیر کمکی نمی‌کند.»

سال ۱۹۴۶ پاسترناک کار روی شاهکار خود رمان دکتر ژیواگو را آغاز کرد و نوشتن آن ده سال طول کشید. این رمان که شاهدی است بر زمانه‌ای که دگرگونی و بحران همۀ عرصه‌های زندگی روسی را در هم پیچیده بود، با زبانی فاخر در قالب مرثیه‌ای برای زندگان زمانۀ او سروده شد. شخصیت‌های اصلیِ رمان برگرفته از قهرمان‌های ساخته و پرداختۀ داستان‌های کوتاه و بلندی است که پاسترناک پیش‌تر نوشته بود، به‌ویژه از دو داستانِ «وقتی که پسربچه‌ها بزرگ می‌شوند» و «یادداشت‌های ژیوولت»، آثاری که در ۱۹۴۱ در آتش سوختند.

در سپتامبر ۱۹۵۶، دبیران انتشارات نووی میر شوروی دستنوشتۀ دکتر ژیواگو را به پاسترناک بازگرداندند، به همراه نامۀ مفصلی که در آن آمده بود روح رمان و محتوای عاطفی و احساسی آن و همچنین دیدگاه نویسنده با روح انقلاب و ایدئولوژی مارکسیسم و بنیاد نظری دولت شوروی همخوانی ندارد.

باریس پاسترناک و دکتر ژیواگو
باریس پاسترناک و دکتر ژیواگو

مطلبی یافت نشد

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “دکتر ژیواگو”

کتاب‌های مرتبط