رمان میگوید ویران کن از مارگریت دوراس اثری است مینیمال، سرد و تجربهمحور که بیش از آنکه بر پیشبرد یک خط داستانی تکیه کند، بر فضا، سکوت و فروپاشی درونی شخصیتها استوار است. دوراس در این کتاب جهان کوچکی خلق میکند که در آن کنشها حداقلیاند، اما تنشهای روانی شدید جریان دارد. هتل دورافتادهای که محل رخداد رمان است، مانند محفظهای خالی عمل میکند؛ جایی که آدمها در آن از چهره و صدای خود فاصله میگیرند و در مرز میان بودن و نبودن شناور میشوند.
نثر دوراس در میگوید ویران کن بهصورت تکهتکه، کوتاه و آگاهانه گسیخته است. او از تکرار، مکث، جملههای نیمهتمام و گفتوگوهای مبهم استفاده میکند تا فضای ذهن آشفته، میلهای ناپایدار و گریزهای درونی شخصیتها را نمایان سازد. این سبک نوشتار، رمان را به تجربهای حسی و پدیدارشناختی تبدیل میکند؛ تجربهای که خواننده را وادار میکند کمتر «بفهمد» و بیشتر «زیست کند».
در لایهٔ عمیقتر، کتاب دربارهٔ مفهوم «ویرانکردن» است؛ ویرانکردن ساختارهای هویت، نقشهای اجتماعی، روابط تثبیتشده و حتی زبان. هر شخصیت در تلاش است چیزی از خود یا دیگری را فروبپاشاند، گویی که راهی برای رهایی جز تخریب وجود ندارد. همین تمرکز بر مرزهای روان، قدرت و میل باعث شده میگوید ویران کن یکی از مهمترین آثار دوراس در ادبیات مدرن باشد؛ اثری که با کمترین ابزار روایی، بیشترین تنش معنایی را میآفریند و خواننده را در سکوتی دشوار رها میکند.

دیدگاهها
حذف فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.