شرحی از دو سفر: توماس مان بزرگ، به امریکا دعوت شده تا در مورد رمان آخرش سخنرانی کند. رمان دن کیشوت را با خود آورده تا اوقات بیکاری در کشتی را با خواندن آن بگذراند. کتاب «سفر دریایی با دن کیشوت» شرح خاطرهگونی از این دو سفر است: سفری بیرونی با کشتی به سوی نیویورک و سفری درونی به رمان دن کیشوت. مان با یک تدوین موازی مدام بین خاطرات این دو سفر در رفت و آمد است و از یک طرف مشاهدات خود را از سفر دریاییاش مینویسد و از طرف دیگری هر از چند گاهی گریزی میزند به رمان دن کیشوت (به خصوص جلد دوم) و نکاتی جذاب در مورد آن مطرح میکند.
میگویید: آیا همهاش همین است؟ توماس مان، نویسندهی پیچیدهای که آثارش به لایهلایهبودن معروفند، چرا باید چنین چیزی بنویسد؟ حق با شماست اما مسئله به همین سادگی هم نیست. سال ۱۹۳۴. نازیها تازه در آلمان قدرت گرفتهاند. مان در تبعیدی خودخواسته در زوریخ زندگی میکند. جایی که خودش میگوید خانهاش نیست. یک غریبه. یک مهاجر. یک دن کیشوت. کسی که خودخواسته در پی جهانی بهتر خود را آواره کرده است. غم و تیرگی مهاجرت در سر تا سر این اثر کوتاه موج میزند.
مسئله به همین جا هم ختم نمیشود. سفر دریایی مان به جایی «خارج از اروپا»ست. او دارد اروپا را پشت سر میگذارد و همزمان مشغول خواندن کتابی است که یکی از بنیانگذاران اروپای نوین آنرا نوشته: سروانتس. سفری دریایی به خارج از اروپا و سفری ذهنی به داخل اروپا. این مسئله برای مان اهمیت زیادی دارد. برای او قدرت گرفتن نازیها و جنگ قریبالوقوع، گونهای «پایان اروپا» محسوب میشود. پایانی که میتوان رد آن را در آغاز، در همان جلد دوم دن کیشوت هم یافت: تیره، غمگین، سنگین، رو به ویرانی و مرگ. مان دارد با رمانی که شروع اروپای مدرن محسوب میشود اروپا را ترک میکند و معنای رؤیایی که شب آخر میبیند هم همین است. او میبیند که کیشوت به خوابش میآید اما با چشمانی نافذ و سبیلی پرپشت: کیشوت به زرتشت تبدیل شده است. پایان هر چیز اروپایی به معنای بزرگ و باشکوه کلمه. آغاز توحش، مهاجرت و ویرانی: «و این حس و اندیشهای است زیادی اروپایی و رو به گذشته! اما در پیش رو و از دل مه صبحگاهی آرام آرام آسمانخراشهای منهتن سر برمیدارند، چشمانداز خیالانگیز منزل مهاجرنشینان، کوهوارهی یک کلانشهر».
سفر دریایی با دن کیشوت
در بهار سال ۱۹۳۴ توماس مان، بهدعوت ناشر امريكايیِ آثارش براى یک سلسله سخنرانى به امریکا رفت. آن زمان تنها وسيلهٔ عبور از اقیانوس اطلس كشتى اقيانوسپيما بود، با سفرى بيش يا كم ده روزه.
توماس مان در اين سفر با خواندن رمان دن كيشوت سرگرم بود و همزمان در تفسير لطايف و طنز اين رمان جهانى يادداشتهايى بر كاغذ مىآورد، مجموعهاى از باريكنگرى چندسويه كه به این کتاب شكل داده است.
در آن زمان یک سالى مىشد كه هيتلر در آلمان به قدرت رسيده بود و در پى آن توماس مان از وطن خود رانده شده بود. درد آوارگى و بيم از وقوع جنگ از ديگر دغدغههاى او هنگام نگارش اين سفرنامه بود و به آن رنگى از غم داده است.
از دن كيشوت تفسير بسيار درخشانی هم از هاينريش هاينه، شاعر آلمانى قرن نوزدهم، پيوست اين کتاب شده است، بههمراه چهرهنگارىاى از شاه فيليپ دوم، خودكامهٔ اسپانيايى همروزگار سروانتس.
سفر دریایی با دن کیشوت
۱۳۰.۰۰۰تومان
شرحی از دو سفر: توماس مان بزرگ، به امریکا دعوت شده تا در مورد رمان آخرش سخنرانی کند. رمان دن کیشوت را با خود آورده تا اوقات بیکاری در کشتی را با خواندن آن بگذراند. کتاب «سفر دریایی با دن کیشوت» شرح خاطرهگونی از این دو سفر است: سفری بیرونی با کشتی به سوی نیویورک و سفری درونی به رمان دن کیشوت. مان با یک تدوین موازی مدام بین خاطرات این دو سفر در رفت و آمد است و از یک طرف مشاهدات خود را از سفر دریاییاش مینویسد و از طرف دیگری هر از چند گاهی گریزی میزند به رمان دن کیشوت (به خصوص جلد دوم) و نکاتی جذاب در مورد آن مطرح میکند.
میگویید: آیا همهاش همین است؟ توماس مان، نویسندهی پیچیدهای که آثارش به لایهلایهبودن معروفند، چرا باید چنین چیزی بنویسد؟ حق با شماست اما مسئله به همین سادگی هم نیست. سال ۱۹۳۴. نازیها تازه در آلمان قدرت گرفتهاند. مان در تبعیدی خودخواسته در زوریخ زندگی میکند. جایی که خودش میگوید خانهاش نیست. یک غریبه. یک مهاجر. یک دن کیشوت. کسی که خودخواسته در پی جهانی بهتر خود را آواره کرده است. غم و تیرگی مهاجرت در سر تا سر این اثر کوتاه موج میزند.
مسئله به همین جا هم ختم نمیشود. سفر دریایی مان به جایی «خارج از اروپا»ست. او دارد اروپا را پشت سر میگذارد و همزمان مشغول خواندن کتابی است که یکی از بنیانگذاران اروپای نوین آنرا نوشته: سروانتس. سفری دریایی به خارج از اروپا و سفری ذهنی به داخل اروپا. این مسئله برای مان اهمیت زیادی دارد. برای او قدرت گرفتن نازیها و جنگ قریبالوقوع، گونهای «پایان اروپا» محسوب میشود. پایانی که میتوان رد آن را در آغاز، در همان جلد دوم دن کیشوت هم یافت: تیره، غمگین، سنگین، رو به ویرانی و مرگ. مان دارد با رمانی که شروع اروپای مدرن محسوب میشود اروپا را ترک میکند و معنای رؤیایی که شب آخر میبیند هم همین است. او میبیند که کیشوت به خوابش میآید اما با چشمانی نافذ و سبیلی پرپشت: کیشوت به زرتشت تبدیل شده است. پایان هر چیز اروپایی به معنای بزرگ و باشکوه کلمه. آغاز توحش، مهاجرت و ویرانی: «و این حس و اندیشهای است زیادی اروپایی و رو به گذشته! اما در پیش رو و از دل مه صبحگاهی آرام آرام آسمانخراشهای منهتن سر برمیدارند، چشمانداز خیالانگیز منزل مهاجرنشینان، کوهوارهی یک کلانشهر».
| ترجمه از | |
|---|---|
| نویسنده | |
| مترجم | محمود حدادی (زادۀ ۲۶ اسفند ۱۳۲۶ در قزوین) استادیار گروه زبان و ادبیات آلمانی دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی و مترجم آثار ادبی آلمانیزبان است.محمود حدادی متولد ۱۳۲۶ در شهر قزوین است. وی مقطع دبیرستان را در رشتۀ ادبیات در همین شهر گذراند و تحصیلات دانشگاهی را در شهر برلین در رشتۀ ادبیات آلمانی بهاتمام رساند.وی در سال ۱۳۸۸ در رشتۀ ادبیات آلمانی از دانشگاه آزاد برلین (FU BERLIN) با مدرک فوق لیسانس فارغالتحصیل شد . حدادی از سال ۱۳۶۳ آثاری را از نویسندگان آلمانی به فارسی برگردانده است.اولین ترجمۀ حدادی، رمان زبردست اثر هاینریش مان، در سال ۱۳۶۳ انتشار یافت. از آن پس، او بیش از سی اثر از نویسندگان آلمانیزبان به فارسی برگردانده است. از ترجمههای اوست: دیوان غربی_شرقی؛ فاوست؛ هرمان و دورته آ از گوته؛ مرگ در ونیز؛ پیشخدمت و شعبدهباز از توماس مان؛ فرشتهی آبی؛ عروسی خونین پاریس از هاینریش مان؛ آنچه میماند و سکوت شاعرانه؛ دو مجموعه از اشعار هلدرلین؛ پیر مقدس؛ رمانی تاریخی در شرح زندگی توماس بکت، از کنراد فردیناند مایر، مجموعهداستان مرگِ پوتیا؛ رنگهای کودکی؛ سخن در حضور، یادداشتهایی دربارهی ادبیات آلمانی. |
| موضوع | |
| تاریخ نشر | |
| نوبت چاپ | |
| شابک | |
| تعداد صفحات | |
| قطع | |
| نوع جلد |
| دستهبندی: |
|---|
ویژگیهای محصول
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیک است، چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است، و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز، و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد، کتابهای زیادی در شصت و سه درصد گذشته حال و آینده، شناخت فراوان جامعه و متخصصان را می طلبد، تا با نرم افزارها شناخت بیشتری را برای طراحان رایانه ای علی الخصوص طراحان خلاقی، و فرهنگ پیشرو در زبان فارسی ایجاد کرد، در این صورت می توان امید داشت که تمام و دشواری موجود در ارائه راهکارها، و شرایط سخت تایپ به پایان رسد و زمان مورد نیاز شامل حروفچینی دستاوردهای اصلی، و جوابگوی سوالات پیوسته اهل دنیای موجود طراحی اساسا مورد استفاده قرار گیرد.
| ترجمه از | |
|---|---|
| نویسنده | |
| مترجم | محمود حدادی (زادۀ ۲۶ اسفند ۱۳۲۶ در قزوین) استادیار گروه زبان و ادبیات آلمانی دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی و مترجم آثار ادبی آلمانیزبان است.محمود حدادی متولد ۱۳۲۶ در شهر قزوین است. وی مقطع دبیرستان را در رشتۀ ادبیات در همین شهر گذراند و تحصیلات دانشگاهی را در شهر برلین در رشتۀ ادبیات آلمانی بهاتمام رساند.وی در سال ۱۳۸۸ در رشتۀ ادبیات آلمانی از دانشگاه آزاد برلین (FU BERLIN) با مدرک فوق لیسانس فارغالتحصیل شد . حدادی از سال ۱۳۶۳ آثاری را از نویسندگان آلمانی به فارسی برگردانده است.اولین ترجمۀ حدادی، رمان زبردست اثر هاینریش مان، در سال ۱۳۶۳ انتشار یافت. از آن پس، او بیش از سی اثر از نویسندگان آلمانیزبان به فارسی برگردانده است. از ترجمههای اوست: دیوان غربی_شرقی؛ فاوست؛ هرمان و دورته آ از گوته؛ مرگ در ونیز؛ پیشخدمت و شعبدهباز از توماس مان؛ فرشتهی آبی؛ عروسی خونین پاریس از هاینریش مان؛ آنچه میماند و سکوت شاعرانه؛ دو مجموعه از اشعار هلدرلین؛ پیر مقدس؛ رمانی تاریخی در شرح زندگی توماس بکت، از کنراد فردیناند مایر، مجموعهداستان مرگِ پوتیا؛ رنگهای کودکی؛ سخن در حضور، یادداشتهایی دربارهی ادبیات آلمانی. |
| موضوع | |
| تاریخ نشر | |
| نوبت چاپ | |
| شابک | |
| تعداد صفحات | |
| قطع | |
| نوع جلد |
| دستهبندی: |
|---|
معرفی محصول
نظرات خریداران
دیدگاهها
حذف فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

دیدگاهها
حذف فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.