در خیابان مینتولاسا

در خیابان مینتولاسا

پیرمرد عجیبی به‌ نام زاهاریا فریما به آپارتمان مأمور وزارت داخله، سرگرد واسیلی برزا، می‌رود و ادعا می‌کند که مدیر مدرسه‌ای در خیابان مینتولاسا بوده است و سرگرد را از دوران تحصیلش در آن مدرسه می‌شناسد. مأموری به زاهاریا ظنین می‌شود. زاهاریا در بازجویی‌های پس از دستگیری داستان‌هایی توهم‌آمیز و اعجاب‌آور تعریف می‌کند و همهٔ مأموران شیفتهٔ داستان‌های دایره‌وار او می‌شوند. حتی وزیر داخله که زنی سنگدل است، دل به داستان‌های او می‌دهد و مدام از او می‌خواهد که پایان داستان را بگوید…

در خیابان مینتولاسا

۲۶۰.۰۰۰تومان

در خیابان مینتولاسا
هزار و یک شب کافکایی
سراسر کشور را افسانه فرا گرفته است. چه؟ یک پیام سیاسی؟ کشور؟ نه نه. منظورم این است که مردم هنوز هم به داستان‌های سنتی خودشان باور دارند. مردم؟ این دیگر حتماً پیامی سیاسی است. آه نه. فقط گفتم داستان‌هایی هستند که در طول تاریخ بین مردم دوام آورده‌اند. تاریخ؟ می‌خواهی به خوانندگانت پیام بدهی تاریخ بخوانند؟ فکر کرده‌ای ما نمی‌فهمیم؟ نه. من گیج شده‌ام. نمی‌دانم منظورتان چیست. من فقط خواستم بگویم سبک زندگی بسیاری از مردم را باورهایشان به همین افسانه‌ها تعیین می‌کند. چگونه انتظار داری حرفت را باور کنیم وقتی داری از «سبک زندگی» حرف می‌زنی؟ هنوز هم پنهان می‌کنی که پیامت کاملاً سیاسی است؟ نمی‌دانم. نمی‌دانم. بهتر است سکوت کنم.
چه می‌شود اگر انگشتان شکاکیت سیاسی، داستان‌ها و افسانه‌های مردمی را لمس کند؟ این همان مسئله‌ای است که میرچا الیاده برای پاسخ به آن، «در خیابان مینتولاسا» را نوشته است. مردی تلاش می‌کند

در خیابان مینتولاسا
هزار و یک شب کافکایی
سراسر کشور را افسانه فرا گرفته است. چه؟ یک پیام سیاسی؟ کشور؟ نه نه. منظورم این است که مردم هنوز هم به داستان‌های سنتی خودشان باور دارند. مردم؟ این دیگر حتماً پیامی سیاسی است. آه نه. فقط گفتم داستان‌هایی هستند که در طول تاریخ بین مردم دوام آورده‌اند. تاریخ؟ می‌خواهی به خوانندگانت پیام بدهی تاریخ بخوانند؟ فکر کرده‌ای ما نمی‌فهمیم؟ نه. من گیج شده‌ام. نمی‌دانم منظورتان چیست. من فقط خواستم بگویم سبک زندگی بسیاری از مردم را باورهایشان به همین افسانه‌ها تعیین می‌کند. چگونه انتظار داری حرفت را باور کنیم وقتی داری از «سبک زندگی» حرف می‌زنی؟ هنوز هم پنهان می‌کنی که پیامت کاملاً سیاسی است؟ نمی‌دانم. نمی‌دانم. بهتر است سکوت کنم.
چه می‌شود اگر انگشتان شکاکیت سیاسی، داستان‌ها و افسانه‌های مردمی را لمس کند؟ این همان مسئله‌ای است که میرچا الیاده برای پاسخ به آن، «در خیابان مینتولاسا» را نوشته است. مردی تلاش می‌کند داستان‌هایی محلی و سنتی را روایت کند اما شنوندگان او صرفاً در جستجوی پیام‌های رمزی و سیاسی این داستان‌ها هستند. از یک طرف، گنج‌های قدیمی عهد عتیق، جادوگری چیره‌دست، دختری زیبا با قدی دو و نیم متری، سردابه‌هایی که راه به جهانی دیگر می‌برند و از طرف دیگر مأموران تجسس، مقامات سیاسی رده بالا و زندان‌های مخوف، در مقابل هم صف‌آرایی کرده‌اند. هر داستان برای فرار از این شکاکیت، به داستانی دیگر تبدیل می‌شود. داستان پشت داستان: پراکنده، معماگون، باورناپذیر. انگشتان کنجکاو سیاستمداران، داستان‌های سنتی را به هم می‌ریزد، آن‌ها را پخش و پلا می‌کند و حشو و زوائد را کنار می‌زند تا معنای رمزی‌شان را دریابد. همین کنارگذاشتن حشو و زوائد، داستان‌های سنتی را پاره‌پاره و قربانی می‌کند. قربانی یک شکاکیت مبتذل. درست مانند پازلی که یک نفر برای پیداکردن یک قطعه از میان هزاران قطعه‌ی آن، همه را به هم بریزد و از بین ببرد. «در خیابان مینتولاسا» پازلی آشفته است که شکاکیت سیاستمداران چنان آن‌را به هم ریخته که دیگر چیده نخواهد شد. داستانی تو در تو، به شدت عجیب و پر از پرسش‌های رازآلود. الیاده بیش از آن که بر دانش‌اش از اسطوره‌ها و ادیان تکیه کند، به نوع روایت داستان‌های محلی تکیه کرده و داستانی نوشته که هر بخش آن چنان جذاب است که نمی‌توان آن‌ را پی نگرفت: «هزار و یک شبی» که شاید کافکا آن‌را نوشته باشد.
تحریریهٔ نشر نو

ترجمه از

نویسنده

مترجم

نوبت چاپ

تاریخ نشر

قطع

نوع جلد

تعداد صفحات

شابک

موضوع

دسته‌بندی:

ادبیات داستانی معاصر جهان

5
1 دیدگاه
1
0
0
0
0

1 دیدگاه برای در خیابان مینتولاسا

حذف فیلترها
  1. متین محمدی

    خواندن در خیابان مینتولاسا برای من تجربه‌ای متفاوت بود. نویسنده با جزئیات دقیق و نگاهی انسانی توانسته فضایی خلق کند که هم واقعی به نظر می‌رسد و هم لایه‌های پنهان زندگی روزمره را آشکار می‌کند. برای من، آنچه این کتاب را ارزشمند می‌سازد، صداقت در روایت و توانایی در نشان‌دادن تضادهای درونی شخصیت‌هاست. هر صفحه فرصتی است برای تأمل درباره روابط انسانی، تنهایی و معناجویی در دنیای امروز. این کتاب از آن دست آثاری است که بعد از تمام‌شدن، همچنان ذهن را مشغول نگه می‌دارد.

    ۰
    ۰
دیدگاه خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 × سه =

ویژگی‌های محصول

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیک است، چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است، و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز، و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد، کتابهای زیادی در شصت و سه درصد گذشته حال و آینده، شناخت فراوان جامعه و متخصصان را می طلبد، تا با نرم افزارها شناخت بیشتری را برای طراحان رایانه ای علی الخصوص طراحان خلاقی، و فرهنگ پیشرو در زبان فارسی ایجاد کرد، در این صورت می توان امید داشت که تمام و دشواری موجود در ارائه راهکارها، و شرایط سخت تایپ به پایان رسد و زمان مورد نیاز شامل حروفچینی دستاوردهای اصلی، و جوابگوی سوالات پیوسته اهل دنیای موجود طراحی اساسا مورد استفاده قرار گیرد.

ترجمه از

نویسنده

مترجم

نوبت چاپ

تاریخ نشر

قطع

نوع جلد

تعداد صفحات

شابک

موضوع

دسته‌بندی:

ادبیات داستانی معاصر جهان

معرفی محصول

در خیابان مینتولاسا
هزار و یک شب کافکایی
سراسر کشور را افسانه فرا گرفته است. چه؟ یک پیام سیاسی؟ کشور؟ نه نه. منظورم این است که مردم هنوز هم به داستان‌های سنتی خودشان باور دارند. مردم؟ این دیگر حتماً پیامی سیاسی است. آه نه. فقط گفتم داستان‌هایی هستند که در طول تاریخ بین مردم دوام آورده‌اند. تاریخ؟ می‌خواهی به خوانندگانت پیام بدهی تاریخ بخوانند؟ فکر کرده‌ای ما نمی‌فهمیم؟ نه. من گیج شده‌ام. نمی‌دانم منظورتان چیست. من فقط خواستم بگویم سبک زندگی بسیاری از مردم را باورهایشان به همین افسانه‌ها تعیین می‌کند. چگونه انتظار داری حرفت را باور کنیم وقتی داری از «سبک زندگی» حرف می‌زنی؟ هنوز هم پنهان می‌کنی که پیامت کاملاً سیاسی است؟ نمی‌دانم. نمی‌دانم. بهتر است سکوت کنم.
چه می‌شود اگر انگشتان شکاکیت سیاسی، داستان‌ها و افسانه‌های مردمی را لمس کند؟ این همان مسئله‌ای است که میرچا الیاده برای پاسخ به آن، «در خیابان مینتولاسا» را نوشته است. مردی تلاش می‌کند

در خیابان مینتولاسا
هزار و یک شب کافکایی
سراسر کشور را افسانه فرا گرفته است. چه؟ یک پیام سیاسی؟ کشور؟ نه نه. منظورم این است که مردم هنوز هم به داستان‌های سنتی خودشان باور دارند. مردم؟ این دیگر حتماً پیامی سیاسی است. آه نه. فقط گفتم داستان‌هایی هستند که در طول تاریخ بین مردم دوام آورده‌اند. تاریخ؟ می‌خواهی به خوانندگانت پیام بدهی تاریخ بخوانند؟ فکر کرده‌ای ما نمی‌فهمیم؟ نه. من گیج شده‌ام. نمی‌دانم منظورتان چیست. من فقط خواستم بگویم سبک زندگی بسیاری از مردم را باورهایشان به همین افسانه‌ها تعیین می‌کند. چگونه انتظار داری حرفت را باور کنیم وقتی داری از «سبک زندگی» حرف می‌زنی؟ هنوز هم پنهان می‌کنی که پیامت کاملاً سیاسی است؟ نمی‌دانم. نمی‌دانم. بهتر است سکوت کنم.
چه می‌شود اگر انگشتان شکاکیت سیاسی، داستان‌ها و افسانه‌های مردمی را لمس کند؟ این همان مسئله‌ای است که میرچا الیاده برای پاسخ به آن، «در خیابان مینتولاسا» را نوشته است. مردی تلاش می‌کند داستان‌هایی محلی و سنتی را روایت کند اما شنوندگان او صرفاً در جستجوی پیام‌های رمزی و سیاسی این داستان‌ها هستند. از یک طرف، گنج‌های قدیمی عهد عتیق، جادوگری چیره‌دست، دختری زیبا با قدی دو و نیم متری، سردابه‌هایی که راه به جهانی دیگر می‌برند و از طرف دیگر مأموران تجسس، مقامات سیاسی رده بالا و زندان‌های مخوف، در مقابل هم صف‌آرایی کرده‌اند. هر داستان برای فرار از این شکاکیت، به داستانی دیگر تبدیل می‌شود. داستان پشت داستان: پراکنده، معماگون، باورناپذیر. انگشتان کنجکاو سیاستمداران، داستان‌های سنتی را به هم می‌ریزد، آن‌ها را پخش و پلا می‌کند و حشو و زوائد را کنار می‌زند تا معنای رمزی‌شان را دریابد. همین کنارگذاشتن حشو و زوائد، داستان‌های سنتی را پاره‌پاره و قربانی می‌کند. قربانی یک شکاکیت مبتذل. درست مانند پازلی که یک نفر برای پیداکردن یک قطعه از میان هزاران قطعه‌ی آن، همه را به هم بریزد و از بین ببرد. «در خیابان مینتولاسا» پازلی آشفته است که شکاکیت سیاستمداران چنان آن‌را به هم ریخته که دیگر چیده نخواهد شد. داستانی تو در تو، به شدت عجیب و پر از پرسش‌های رازآلود. الیاده بیش از آن که بر دانش‌اش از اسطوره‌ها و ادیان تکیه کند، به نوع روایت داستان‌های محلی تکیه کرده و داستانی نوشته که هر بخش آن چنان جذاب است که نمی‌توان آن‌ را پی نگرفت: «هزار و یک شبی» که شاید کافکا آن‌را نوشته باشد.
تحریریهٔ نشر نو

نظرات خریداران

5
1 دیدگاه
1
0
0
0
0

1 دیدگاه برای در خیابان مینتولاسا

حذف فیلترها
  1. متین محمدی

    خواندن در خیابان مینتولاسا برای من تجربه‌ای متفاوت بود. نویسنده با جزئیات دقیق و نگاهی انسانی توانسته فضایی خلق کند که هم واقعی به نظر می‌رسد و هم لایه‌های پنهان زندگی روزمره را آشکار می‌کند. برای من، آنچه این کتاب را ارزشمند می‌سازد، صداقت در روایت و توانایی در نشان‌دادن تضادهای درونی شخصیت‌هاست. هر صفحه فرصتی است برای تأمل درباره روابط انسانی، تنهایی و معناجویی در دنیای امروز. این کتاب از آن دست آثاری است که بعد از تمام‌شدن، همچنان ذهن را مشغول نگه می‌دارد.

    ۰
    ۰
دیدگاه خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

17 − 6 =