پیشمرگ هیتلر

سال ۱۹۴۳ است. پیشوای آلمان که با هراس از سوءقصد به جانش دست و پنجه نرم می‌کند به مقر فرماندهی‌اش در پروس شرقی کوچ کرده است. زنانی نیز برای چشیدن سه وعده غذای او استخدام شده‌اند تا هیچ‌چیز جان پیشوا را تهدید نکند. یکی از این زن‌ها دختر جوانی‌ست به نام رُزا که جنگ او را از برلین به این گوشهٔ پرت‌افتاده کشیده و با پدر و مادرِ نامزدش، که راهی جبهه شده است، زندگی می‌کند. پیشمرگ هیتلر روایت زندگی مارگوت ولک است، تنها بازماندهٔ پیشمرگ‌های هیتلر. ولک سالیان سال هیچ حرفی دربارهٔ کاری که روزگاری به آن مشغول بود بر زبان نیاورد، اما سرانجام در روزهای پایانی عمر از راز بزرگ خود پرده برداشت. این اعتراف الهام‌بخش روزلا پوستورینو برای نوشتن این رمان شد؛ پیشمرگ هیتلر ورای روایت داستانی تاریخی به پیچیدگی روابط انسانی می‌پردازد و معنای انسان بودن و انسان ماندن را وامی‌کاود.

270.000تومان

توضیحات تکمیلی

وزن0,450 کیلوگرم
نویسنده

روزلا پوستورینو

مترجم

ابوالفضل الله‌دادی

تاریخ نشر

1402

شابک

978-600-490-386-8

تعداد صفحات

ده + 340 ص.

قطع

رقعی

نوبت چاپ

اول

نوع جلد

شومیز (جلد نرم)

وضعیت نشر

چاپ اول

ترجمه از

توضیحات

پیشمرگ هیتلر

 

مارگوت ولک تنها بازمانده از پانزده پیشمرگ هیتلر بود. سالیان سال هیچ حرفی دربارۀ کاری که روزگاری به آن مشغول بود به زبان نیاورد، اما سرانجام در روزهای پایانی عمر از راز بزرگ خود پرده برداشت و اعتراف کرد که در مقامِ پیشمرگ پیشوا خدمت کرده است. همین اعترافْ الهام‌بخشِ روزلا پوستورینو در نوشتن رمان پیشمرگ هیتلر شد.

 

نویسنده به دنبال مارگوت می‌گردد و سرانجام نشانی او را پیدا می‌کند اما همان روزی که برایش نامه می‌فرستد، پیشمرگ آخرین نفس زندگی‌اش را می‌کشد: «خیلی سرخورده شده بودم. فکر می‌کردم دیگر حق ندارم این داستان را روایت کنم چون آلمانی نبودم و نه جنگ را تجربه کرده بودم و نه روزگارِ دیکتاتور را. اما بالاخره دست به‌کار شدم چون یک پرسش آزارم می‌داد: اگر من جای او بودم چه می‌کردم؟» او برای اینکه بهتر با قهرمان رمانش همذات‌پنداری کند تصمیم می‌گیرد اسمش را بگذارد رُزا؛ نزدیک به اسم کوچک خودش، روزلا، که پدر و مادر سبزی‌فروشش انتخاب کرده بودند: «گمان می‌کنم چه‌بسا همه مثل مارگوت تصمیم می‌گرفتند. از طرفی می‌خواستم حقارت‌ها و ترس‌ها و همچنین اشتیاق‌ها و نیازها و شهامتم را در موقعیتی خطیر تصور کنم.»

 

بدین‌ترتیب پوستورینو به روایت داستانی می‌پردازد که در دو سال پایانی رایش سوم می‌گذرد. گرچه در این قصه هیتلر به‌صورت مستقیم در برابر قهرمان داستان حاضر نمی‌شود، حضور او در تمام رمان به‌خوبی احساس می‌شود: «هیتلر تقریباً همه‌جا هست، ناپیداست اما دربارۀ زندگی و مرگ همه تصمیم می‌گیرد. وانگهی، من کوشیده‌ام نشان دهم که او جنبه‌های انسانی هم داشت. مثلاً از مشکل گوارشی رنج می‌برد و هر روز شانزده قرص برای درمان نفخ معده می‌خورد.»

 

پوستورینو می‌گوید گرچه رمانش روایت قصه‌ای از گذشته است، می‌تواند راوی دردهای امروز جهان هم باشد.

 

روزلا پوستورینو متولد سال ۱۹۷۸ در رِجو کالابریاست و اکنون در رم زندگی می‌کند. او مترجم آثار مارگریت دوراس در ایتالیاست و در کنارِ نویسندگی به روزنامه‌نگاری هم می‌پردازد. سه رمان نخستین او جوایز متعددی در ایتالیا به‌دست آورد و علاوه بر رمان، جستار و نمایش‌نامه هم می‌نویسد.

متنی یافت نشد

مطلبی یافت نشد

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “پیشمرگ هیتلر”

کتاب‌های مرتبط