مردی که خواب است

مردی که خواب است با زبانی شاعرانه و روایتی سیال میان خواب و بیداری، به بیان تجربه‌ای از بیخ و بن فلسفی می‌پردازد. شخصیت اصلی – که در سراسر داستان «تو» خطاب شده – در دانشگاه سوربن جامعه‌شناسی می‌خواند تا اینکه روزی تصمیم می‌گیرد سرِ جلسهٔ امتحان حاضر نشود و درسش را نیمه‌کاره بگذارد. این تصمیم ناگهانی سلسله‌جنبان رشته‌ای از تصمیم‌ها می‌شود که همگی یک ایده را تعقیب می‌کنند: گسست مطلق از جهان و بی‌اعتناییِ محض به آدم‌ها و پیشامدها.

اما تا کجا می‌توان به همگان «نه» گفت؟ تا کِی می‌توان خود را از دنیا و مافیها برکنار داشت؟ و تبعات چنین انزوای سرسختانه‌ای چیست؟ جمله‌ای از فریدریش نیچه را شاید بتوان پاسخی دانست به این پرسش‌‌ها و تفسیری موجز بر این داستان، آنجا که فیلسوف آلمانی می‌گوید: «اگر دیرزمانی به مغاک نگاه کنی، مغاک نیز به تو نگاه می‌کند.»

80.000تومان

توضیحات تکمیلی

ترجمه از

نویسنده

ژرژ پرک

مترجم

ناصر نبوی

تاریخ نشر

1402 (اول، 1402)

تعداد صفحات

127 ص.

شابک

978-600-490-430-8

قطع

رقعی

موضوع

داستان‌های فرانسه — قرن ۲۰ م.

نوبت چاپ

دوم

نوع جلد

شومیز (جلد نرم)

وضعیت نشر

تجدید چاپ

توضیحات

مردی که خواب است

«همین که چشم هم می‌گذاری ماجرای خواب آغاز می‌شود. سایه‌روشن آشنای اتاق، حجم تاریکی که جزئیاتْ شرحه‌شرحه‌اش کرده‌اند و حافظه‌ات بی‌دشواری درونش راه‌های هزارباررفته را به‌جا می‌آورد، همچنان‌که آنها را بر گرتۀ مربعِ کدرِ پنجره از نو طرح می‌زند، همچنان‌که به میانجیِ یک بازتاب، جانی دوباره به روشویی می‌بخشد و به میانجیِ سایۀ اندکی روشن‌ترِ یک کتاب، جانی دوباره به قفسه…»

«مردی که خواب است»، با زبانی شاعرانه و روایتی سیال میان خواب و بیداری، به بیان تجربه‌ای از بیخ و بن فلسفی می‌پردازد. شخصیت اصلی، که در سراسر داستان «تو» خطاب شده، در دانشگاه سوربن جامعه‌شناسی می‌خواند تا اینکه روزی تصمیم می‌گیرد سرِ جلسهٔ امتحان حاضر نشود و درسش را نیمه‌کاره بگذارد. این تصمیم ناگهانی سلسله‌جنبان رشته‌ای از تصمیم‌ها می‌شود که همگی یک ایده را تعقیب می‌کنند: گسست مطلق از جهان و بی‌اعتناییِ محض به آدم‌ها و پیشامدها.

اما تا کجا می‌توان به همگان «نه» گفت؟ تا کِی می‌توان خود را از دنیا و مافیها برکنار داشت؟ و تبعات چنین انزوای سرسختانه‌ای چیست؟ جمله‌ای از فریدریش نیچه را شاید بتوان پاسخی دانست به این پرسش‌‌ها و تفسیری موجز بر این داستان، آنجا که فیلسوف آلمانی می‌گوید: «اگر دیرزمانی به مغاک نگاه کنی، مغاک نیز به تو نگاه می‌کند.»

رمان فرانسوی در نیمۀ دوم قرن بیستم چند چهرۀ برجسته به خود دید. یکی از این چهره‌ها بی‌تردید ژرژ پرک است. پرک از سال ۱۹۶۷ تا آخر عمر عضو «اولیپو» بود، گروهی که مشخصۀ کارش پیوند زدن ادبیات و ریاضی در قالب قواعدی بود که به کمک ریاضیدانان گروه از این علم برگرفته و بر متون ادبیِ آفریدۀ اعضای شاعر و نویسنده بار می‌شدند، قواعدی که چارچوب فرمی اثر را می‌ساختند و عمل نوشتن را در نهایت به نوعی بازی متنی بدل می‌کردند. پرک در کنار رِمون کنو و ایتالو کالوینو از مشهورترین نویسندگان این گروه بود.

پرک با نخستین کتاب منتشرشده‌اش «چیزها» در سال ۱۹۶۵ به شهرت رسید، رمان کوتاهی که جایزۀ رونودو را برایش به ارمغان آورد. او رمان کوتاه «مردی که خواب است» را در سال ۱۹۶۷ نوشت که باز هم تحسین منتقدان را به دنبال داشت و اقتباس سینماییِ خود پرک، با همکاری برنار کوئیزان، از آن در سال ۱۹۷۴ برندۀ جایزۀ ژان ویگو شد. اما مهم‌ترین کار پرک «زندگی، روش استفاده» است که در سال ۱۹۷۸ انتشار یافت و برندۀ جایزۀ مدیسی شد.

اما پرک هرقدر در فرانسه محبوب است، هرقدر به‌عنوان یکی از خلاق‌ترین و تکنیکی‌ترین نویسندگان فرانسویِ معاصر شناخته می‌شود، همان‌قدر در ایران ناشناخته مانده است. دلیل این مسأله، به احتمال زیاد، دشواری‌های خاص زبانیِ ترجمۀ آثار پرک (به‌ویژه کارهای اولیپویی‌اش) است، وگرنه کیست در میان مترجمان ادبیِ فرانسه به فارسی که از اهمیت بی‌چون‌وچرای آثار او غافل باشد؟

ترجمۀ پیش رو گام تازه‌ای است در جهت شناساندن پرک به مخاطبان فارسی‌زبان.

ژرژ پرک و «مردی که در خواب است»

مطلبی یافت نشد

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “مردی که خواب است”

کتاب‌های مرتبط