صداهای مراکش
اتمام چاپدفتر حاضر سفرنامه است؛ در چهارده روایت گزارش سفری است که الیاس کانتی، نویسندۀ بلندنام ادبیات آلمانی و برندهٔ جایزهٔ نوبل، در سال 1956 به مراکش داشته است. نگاه کانتی در این حیطۀ آشناــناآشنای شرقی بیش از همه در جستوجوی انسانهاست. متن در کشف و شهود دربارهٔ سرنوشت آنها و آرزوهای محال یا ممکنشان در بطن مناسبات فروتنانه و فقیرانۀ شهر جهان سومی سرشار از فرزانگی، از هر مشاهده تصویری عینی ارائه میدهد که همزمان تمثیلی است از شوق به زندگی، حتی جایی که ادباری همهگیر انسانها را مسخ و مثله میکند.
نگاه پرمهری که کانتی در این دفتر به بینوایان و ازپاافتادگان، چه انسان و چه حیوان دارد، و ستایش او از آن روی قهرمانانۀ هستی اینان، در ادبیات امروز آلمانی بیمانند است.
وداع با گابو و مرسدس
۱۵۰.۰۰۰توماندر مارس 2014 گابریل گارسیا مارکز دچار سرماخوردگی شد. زنی که بیش از پنجاه سال در کنار او بود، همسرش، مرسدس بارچا، امید چندانی به بهبودش نداشت؛ شوهرش، که نزدیکان «گابو» صدایش میزدند، نزدیک 87 سال داشت و با اختلال مشاعر دست و پنجه نرم میکرد. این بود که به پسرشان، رودریگو، گفت: «فکر نکنم از این یکی جان سالم در ببریم.»
ماوتهاوزن
۴۵۰.۰۰۰تومانماوتهاوزن از 5 مه تا پایان ژوئیهٔ 1945، هنوز محلّی بود که هزاران انسان را با مصیبتها و سوگنامههایشان در خود جای میداد. جنگ به پایان رسیده بود امّا صلحْ اروپا را به دو بخش تقسیم کرده بود؛ تقسیمبندیای که بعدها به رویارویی بین نیمی از دنیا با نیمی دیگر بدل شد. برای هزاران اسیر سابق، روزِ آزادی پایان تیرهبختی و البتّه آغاز سیهروزی دیگری بود و اردوگاه تنها مکانی که میتوانستند بمانند چون دیگر جایی نداشتند که بروند. وضعیت جهان پس از جنگ آبستن حوادث بسیار بود؛ جهانی که مهیا بود تا پس از فروخوابیدنِ هیاهوی جشنهای پیروزی متفقینِ مهربان بر دشمنان شرور بشریت و آرزوهای «دگر هرگز چنین مباد! دگر هرگز چنین مباد!» دست به کشتار بزند.
هفت غار
۴۵۰.۰۰۰تومانهفت غار، خاصه برای ما ایرانیان، هم سندی است در حوزهٔ مطالعات باستانشناسی هم حاوی اطلاعات تاریخی دست اول است دربارهٔ آداب و رسوم و سلوک ایرانیان و خلقیات و توقعاتشان در دههٔ 30 خورشیدی. اینکه کاوشهای کوون در جراید آن دهه هم بازتاب داشت و حتی محمدرضا شاه پهلوی با وسواس روند کار را دنبال میکرد، گویای اهمیت کشفیات او برای ماست. ضمن خواندن این کتاب مدام از خودمان میپرسیم که باشندگان و ساکنان غار بیستون در حوالی کرمانشاه و غارهای کمربند و هوتو در بهشهر مازندران چطور روزگار میگذراندند و بهواقع چه نسبتی با مایی دارند که دهبیست هزار سال بعد در همان حوالی روزگار میگذراندیم.
باستانشناسان یا صرفاً خودشان و برای هم مینویسند، یا چندان تخیل و صنعت ادبی به کار میبرند که عموماً تشخیص علم از شبهعلم یکسره دشوار میشود. اما تکنگاری هفت غار از لونی دیگر است؛ هم مشحون است از اکتشافات علمی باستانشناسی پرشور و ثابتقدم که دیرزمانی در سرما و گرما غارهای خاورمیانه را روشمندانه در پی کشف آثار و نشانههای دوران پارینهسنگی میکاود و یافتههایش را طبقهبندی و مرتب میکند، هم مشحون است از توصیفات روایی در شرح مشقات و مصائب باستانشناس، تعامل او با مردمان بومی از طنجه تا افغانستان، و البته نحوهٔ تعامل با کارگزاران دولتی. از این رو، هفت غار، خاصه برای ما ایرانیان، هم سندی است در حوزهٔ مطالعات باستانشناسی هم حاوی اطلاعات تاریخی دست اول است دربارهٔ آداب و رسوم و سلوک ایرانیان و خلقیات و توقعاتشان در دههٔ 30 خورشیدی. اینکه کاوشهای کوون در جراید آن دهه هم بازتاب داشت و حتی محمدرضا شاه پهلوی با وسواس روند کار را دنبال میکرد، گویای اهمیت کشفیات او برای ماست. ضمن خواندن این کتاب مدام از خودمان میپرسیم که باشندگان و ساکنان غار بیستون در حوالی کرمانشاه و غارهای کمربند و هوتو در بهشهر مازندران چطور روزگار میگذراندند و بهواقع چه نسبتی با مایی دارند که دهبیست هزار سال بعد در همان حوالی روزگار میگذراندیم.
مرگ کامو
۲۵۰.۰۰۰توماناکنون نشانهای از درون جریان تاریکِ زمان سر برآورده است. سرنخی دقیق از این که کسی پایان زندگی آلبر کامو را رقم زده است.
در روز چهارم ژانویهٔ ۱۹۶۰ کامو در راه برگشت به پاریس همراه ناشرش میشل گالیمار و نیز آن و ژنین ــ دختر و همسر گالیمار ــ و همچنین سگشان در یک سانحهٔ هولناک جان باخت. عموماً مرگ آلبر کامو را تصادف تلقی میکنند اما جووانی کاتلّلی به شواهدی دست یافته که نشان میدهد ممکن است کامو به قتل رسیده باشد. کاتلّلی پس از سالها تحقیقِ دقیق نشان میدهد که چرا سران اتحاد جماهیر شوروی سرسختانه در پی حذف آلبر کامو بودهاند. او پرسشهای مهمی مطرح میکند که ممکن است پس از سالها معمای مرگ نویسندهٔ شهیر قرن بیستم را روشن کند: مأموران کاگب چطور از بازگشت کامو و همسفرهایش باخبر شدند؟ تلفن کامو به منشیاش شنود شده بود یا ماریا کاسارس، معشوقهٔ ابدیاش، با بیاحتیاطی مرگ او را رقم زد؟ آیا کامو از مرگ خود خبر داشت که در نامهاش به کاسارس قول داد که شب چهارم ژانویه سر وقت به شام برسد، «مگر اینکه در جاده اتفاقی بیفتد»؟
زنی در برلین
اتمام چاپآخرین نبرد بزرگ اروپایی در جنگ جهانی دوم نبرد برلین بود که سرانجام در 2 مهٔ 1945 به سقوط پایتخت رایش سوم انجامید. از برلین جز ویرانهای باقی نمانده بود و بازماندگان شهر که عمدتاً زنان و سالمندان و کودکان بودند در وضعیتی آخرزمانی روزگار میگذراندند. غذای بخور و نمیری گیرشان میآمد و در بقایای بناهای ویران روزگار میگذراندند. در این گیر و دار بود که سربازان شوروی شهر را اشغال کردند و بر مصائب آوارشده بر جسم و جان بازماندگان صدچندان افزودند. روسها در هشت هفتهای که شهر را در اشغال خود داشتند تمام خشم و شهوت انباشته در وجودشان را بر بازماندگان شکست تحمیل کردند. در این میان زنی که خود در معرض تعرضات مکرر بود، در آپارتمانی نیمهمخروبه در کنار چند نفر دیگر، پنهانی یادداشتهای روزانهٔ خود را نوشت و مصائب آن روزها را با صراحت و شفافیتی کمنظیر و رمانگونه ثبت کرد. توصیف روابط پیچیدهٔ میان نظامیان روس و بازماندگان مصیبتزده، تعرضات گروهی به زنان، کار سخت و طاقتشکن در ازای دریافت آذوقهٔ کوپنی…
زنی در برلین برای درک زندگی و جنگ کتابی ضروری است.
یادها و دیدارها
۳۵۰.۰۰۰تومانیادها و دیدارها نه صرفاً دفتر خاطرات ایرج پارسینژاد، بلکه سندی است موثق که گوشههایی از خلقیات و منش و رفتار جماعتی از کوشندگان عرصهٔ ادبیات و فرهنگ و هنر ایران را در پنجاه سال اخیر آشکار میکند. خوانندهٔ کتاب با برخی از خصلتها و افکار و عقاید نامآوران زمانه چون بدیعالزمان فروزانفر، پرویز ناتل خانلری، عبدالحسین زرینکوب، عباس زریاب خویی، محمدجعفر محجوب، ایرج افشار، سیروس پرهام، داریوش شایگان، شاهرخ مسکوب، نجف دریابندری، نادر نادرپور، محمدرضا شفیعی کدکنی، محمدرضا شجریان، بهرام بیضایی، عباس کیارستمی و… آشنا میشود و نکتههای نخوانده و نشنیدهٔ بسیاری مییابد.
من بامدادم سرانجام
۱.۷۰۰.۰۰۰تومانمحبوبیت رشکانگیزش بهتنهایی نه مرهون شعرش بود، نه روزنامهنگاریاش، نه ترجمههایش، نه کار بزرگش در کتاب کوچه و نه جایگاهش در مقام پرچمدار روشنفکریِ معترض ایران؛ او آمیزهای از همهٔ اینها و چیزی بیشتر بود. سیمای باشکوه و منحصربهفردش نیز در این محبوبیت مؤثر افتاد، همچنانکه صدای پرطنین و سیگارسوختهاش جماعتی انبوه را شیفتهٔ خود کرد؛ حتی رگبار بیامان توهین و اتهام از طرف رقیبان و مخالفانش پرّ کاهی از ابهت او کم نکرد و از قضا به محبوبیت افسانهایاش افزود.
او همواره یک جستوجوگر و آزمونگر باقی ماند. پاسداشت کرامت و ارزشهای انسانی، هرگز خسته نشدن و به قلههای فتحشده بسنده نکردن شاید بزرگترین آموزه و میراث او باشد.
– از متن کتاب
بام بلند همچراغی
۸۰۰.۰۰۰تومانبامبلند همچراغی
برای اولینبار همدیگر را از نزدیک دیدیم، جلو دانشکده. چند ساعتی راه رفتیم و حرف زد. پُر از شور زندگی بود.
دفعۀ بعد که همدیگر را دیدیم کتابی به من داد که روی جلدش نوشته بود «باغ آینه، الف بامداد.» من نمیدانستم او شاعر است و الف بامداد خود اوست. خودش هم توضیحی نداد. گفت تو که شعر میخوانی، این را هم بخوان. میخواهم نظرت را بدانم! در مواردی که دربارۀ شعر یا موسیقی صحبت میکرد خیلی جدی بود؛ این بود که در ملاقات بعد خیلی جدی پرسید: شعرها چطور بود؟
گفتم: خیلی دوست داشتم. الف بامداد کیه؟
گفت: شاعر است.
سفر دریایی با دن کیشوت
۱۳۰.۰۰۰توماندر بهار سال ۱۹۳۴ توماس مان، بهدعوت ناشر امريكايیِ آثارش براى یک سلسله سخنرانى به امریکا رفت. آن زمان تنها وسيلهٔ عبور از اقیانوس اطلس كشتى اقيانوسپيما بود، با سفرى بيش يا كم ده روزه.
توماس مان در اين سفر با خواندن رمان دن كيشوت سرگرم بود و همزمان در تفسير لطايف و طنز اين رمان جهانى يادداشتهايى بر كاغذ مىآورد، مجموعهاى از باريكنگرى چندسويه كه به این کتاب شكل داده است.
در آن زمان یک سالى مىشد كه هيتلر در آلمان به قدرت رسيده بود و در پى آن توماس مان از وطن خود رانده شده بود. درد آوارگى و بيم از وقوع جنگ از ديگر دغدغههاى او هنگام نگارش اين سفرنامه بود و به آن رنگى از غم داده است.
از دن كيشوت تفسير بسيار درخشانی هم از هاينريش هاينه، شاعر آلمانى قرن نوزدهم، پيوست اين کتاب شده است، بههمراه چهرهنگارىاى از شاه فيليپ دوم، خودكامهٔ اسپانيايى همروزگار سروانتس.
از کاپ تا کیپ: سفر به آخر دنیا
۶۰۰.۰۰۰تومانرضا پاکروان زندگی راحت و آسودهٔ لندن را رها میکند و با دوستش استیو از نورکاپ در شمالیترین نقطۀ اروپا به راه میافتد تا ۱۷۷۰۰ کیلومتر را به کیپتاون در آن سوی کرۀ زمین رکاب بزند. سفر بیپشتیبان آن دو برای طی مسافت و دستیابی به رکورد جهانی صدروزه به مسابقه با زمان تبدیل میشود.
این سفر مهیج و زورآزمایی طاقتسوز با زمین و جادههای ناهموار، آبوهوای خشن و مالاریا، مسمومیت غذایی و گرمازدگی، آنها را با برخی از مسحورکنندهترین، بهیادماندنیترین و متغیرترین مناطق جهان روبهرو میسازد. این داستانی عمیقاً فردی از رسالت مردی است برای خلق یک زندگی بهتر و معنیدارتر، و روایتی جالب و گیرا از سفری حماسی که او برای دستیابی به هدف در پیش گرفت.
زنی از مصر
۷۰۰.۰۰۰تومانجهان سادات، همسر محمد انور سادات خاطرات دوران کودکی خود را باز میگوید و با اشاره به تاریخ و جغرافیای مصر، به شرح وقایع و اوضاع سیاسی – اجتماعی در دوران حکومت پادشاهی میپردازد. سپس ضمن حکایت ماجرای آشنایی خود با همسرش، چگونگی شکل گرفتن سازمان افسران آزاد در مصر و کودتای ۱۹۵۲ به رهبری عبدالناصر را شرح میدهد و از ماجراهای پشت پردهٔ جنگ شش روزه میگوید.
پس از آن وقایع دوران زمامداری همسرش، و ناآرامیها و شورشهای مکرر در مصر و جنگ اکتبر ۱۹۷۳ با اسرائیل و گزینش راه صلح با اسرائیل را به تفصیل بیان میکند. خانم جهان سادات، در مقام بانوی اول مصر از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۱، جزئیاتی از مسائل پشت پرده در مصر و سرانجام ترور همسرش و پیامدهای پس از آن را شرح میدهد، روایتی از زندگینامهٔ مردی که بسیاری از مصریان او را خائن میدانند.