شبح آلکساندر وُلف
«شبح آلکساندر وُلف» معروفترین اثر گایتو گازدانوف است که برای اولین بار به فارسی ترجمه شده است. نیکولاس لیزارد، نویسنده و منتقد ادبی روزنامۀ «گاردین»، دربارۀ این رمان کوتاه مینویسد:
«یک شاهکار دیگر از نویسندهای که تا کنون نمیشناختم، باز هم از انتشارات پوشکینپرِس. معلوم نیست دوباره چه در آستین دارند؟ این بار کتابی از گایتو گازدانوف، نویسندۀ روسیالاصل مهاجر، که کارهایش تا قبل از فروپاشی کمونیسم در زادگاه خودش منتشر نمیشد. او در زمان جنگهای داخلی در جبهۀ ارتش سفید بود و از همین موضوع میتوان به چراییِ منع انتشار آثارش در شوروی کمونیستی پی برد.
ماجرای داستان از جنگهای داخلی آغاز میشود. راوی، خاطرات خود را بهصورت فلشبک تعریف میکند: زمانی که سرباز جوانی بوده در جنوب روسیه و ماجرای تیراندازیاش به سربازی سوار بر اسبی سپید و باشکوه. اگرچه این قتل در دفاع از خود اتفاق میافتد اما اثر آن بر تمام زندگی او سایه میافکند، تا زمانی بین دو جنگ که در پاریس اتفاقی کتابی به دستش میرسد.»
گایتو گازدانوف در ششم دسامبر ۱۹۰۳ در شهر پترزبورگ روسیه زاده شد. او در سال ۱۹۱۹، زمان وقوع جنگهای داخلی روسیه، شانزده سال داشت و به گفتۀ خودش «برای اینکه بفهمد جنگ چیست» به ارتش سفید پیوست و پس از یک سال، در پی عقبنشینی ارتش سفید، به کریمه رفت.
در ۱۹۲۰ با کشتی بخار روسیه را به مقصد ترکیه ترک کرد و اولین داستانش را با عنوان «مهمانخانۀ آینده» در ۱۹۲۲ در شهر قسطنطنیه (استانبول) نوشت.
کنستانتین اسپیرانسکی، نویسندۀ معاصر روس، دربارۀ گایتو گازدانوف مینویسد که او میتوانست بالاتر از ناباکوف قرار گیرد و برجستهترین نویسندۀ مهاجر روس باشد اما مورد غفلت واقع شد. زمانی که کتاب «شبی با کلِر» منتشر شد، او در یادداشتی که همراه کتاب برای گورکی فرستاد نوشته بود: «من عاشق نوشتنم. میتوانم حتی ده ساعت بدون استراحت بنویسم، اما توانایی ارائۀ ادبی نوشتههایم را ندارم.» و نامه را چنین به پایان برده بود که: «آیا نظر تالستوی را به خاطر دارید که گفته بود فرق است میان آنچه با قلب مینویسی و آنچه با مغز مینویسی؟ من معمولاً با قلبم مینویسم و برای همین نویسندۀ خوبی نیستم.» اما گورکی، پیرِ ادبیات روسیه، پس از مطالعۀ «شبی با کلِر» نظری خلاف نظر خود گازدانوف داشت و استعداد او را ستود.
دیدگاهها
حذف فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.