پاندمی ملال

پاندمی ملال تا حالا شده حوصله‌تان از چیزی سر برود؟ از کتابی، کاری، بحثی. چه می‌کنید؟ احتمالاً سر خودتان را با چیزی دیگر گرم می‌کنید. حال اگر از این کار جدید هم حوصله‌تان سر برود چه؟ باز هم یک کار دیگر؟ تا کجا؟ تا حالا شده حوصله‌تان از همه چیز سر برود؟ دقیقاً همه چیز. چه می‌توانید بکنید؟ هیچ. هیچ چیز برایتان معنا ندارد. هیچ چیز برایتان جذاب نیست. هیچ چیز سرتان را گرم نمی‌کند. انگار کار شما با هستی تمام شده و دیگر به این جهان تعلق ندارید. اینجا همان جایی است که به آن «ملال» می‌گویند. باید بخت

ادامه مطلب ›

آن بالا نوشته شده است…

آن بالا نوشته شده است… شاهکارهای ادبی نیازی به معرفی ندارند. دن کیشوت را چگونه باید معرفی کرد؟ یا تریسترام شندی را؟ یا مثلاً کمدی الهی را؟ «ژاک قضا و قدی و اربابش» هم از همین‌هاست. نه نیازی به معرفی دارد نه اصلاً می‌شود معرفی‌اش کرد. مثلاً چه بگوییم؟ بگوییم دیدرو پدر رمان‌نویسان پست‌مدرن است و تمام آن‌ها بازی با قواعد مألوف رمان را از همین داستان ژاک یاد گرفته‌اند؟ کافی نیست. یا بگوییم این رمان بهترین پاسخ به این پرسش است که چگونه در یک داستان جذاب می‌توان بر رابطه‌ی واقعیت و داستان و فاصله‌ای که با یکدیگر دارند

ادامه مطلب ›

کافکا: انسان خاکستری

کافکا: انسان خاکستری از هر نویسنده‌ای تصویری ذهنی داریم. پرتره‌ای از او برایمان می‌شود جلوۀ جسمی‌اش، بعد آن جسم راه می‌افتد کارهای متناسب با تصوری را انجام می‌دهد که ما از او برای خودمان ساخته‌ایم. تصویر ذهنی را یا از زندگی‌نامه‌ها و خاطرات نویسنده برمی‌گیریم، یا خودمان بنا بر دریافتمان از آثار او می‌سازیم. اما تصویر ذهنی ما از نویسنده اصولاً و درنهایت تألیف ذهن ماست. یک‌چیزهایی را از این‌ور آن‌ور می‌گیریم و کُلاژ دلخواهمان را می‌سازیم. مثلاً ممکن است پروست را در میهمانی فلان کنتس احضار کنیم، یا در اتاق‌کار عایق‌بندی‌شده‌اش روی تخت در حال تصحیح نسخه‌ی مطبعی  (بنا

ادامه مطلب ›

بی‌خویشتنی فلسفی

بی‌خویشتنی فلسفی چرا دریابندری نهایتاً از برابرنهاد مرسوم‌تر «ازخودبیگانگی» برای Alienation احتراز می‌کند، برابرنهاد کم‌کاربردتر «بی‌خویشتنی» را برمی‌گزیند، و نام کتاب خود را می‌گذارد «درد بی‌خویشتنی»؟ آیا می‌توان گفت که او برای یافتن برابرنهاد‌ به‌نظر مترجمانۀ خود «می‌فلسفد»؟ روشن است که دغدغۀ اصلی او صرفاً توضیح آرای فلاسفۀ غرب نیست. دغدغه‌‌اش یافتن دقیق‌ترین معادل برای «الیناسیون» است. بر آن است که اگر بتواند برابرنهاد دقیق را به‌تحقیق دریابد، معنای آن را درخواهد یافت. می‌گوید: «این از آن مواردی‌ست که انتخاب یا ساختن یک کلمۀ فارسی به ازای یک اصطلاح خارجی به بهای از دست دادن سابقۀ مطلب تمام می‌شود… طبعاً

ادامه مطلب ›

روسیهٔ مخوف

روسیهٔ مخوف روسیه: سرزمین داستایفسکی و تالستوی و دورهٔ موسوم به «زرین» در ادبیات؛ سرزمین تزارها؛ نارودنیک‌ها؛ انقلاب؛ کمونیسم؛ سرزمین یسه‌نین و ماندلشتام و آخماتوا و دورهٔ موسوم به «سیمین» در ادبیات؛ مُلک طلق استالین؛ گولاک و تصفیه‌های مهیب؛ ارتش سرخ؛ سرزمین «برادر بزرگ» خلق‌های شبح‌زده؛ سرزمین گلاسنوست و پروستریکا؛ سرزمین یلتسین؛ ودکا؛ پول‌شویی؛ مافیا؛ پوتین؛ قتل روزنامه­نگارها؛ بانکدارها؛ قتل هرکس که سری بلند کند، بپرسد، یا حتی خیال کند… روسیه اما بیش از هر چیز نه سرزمین این ابژه‌ها و سرزمین مردمانش، بلکه سرزمین سازمان‌های امنیتی مخوفی‌ست که حیات و ممات آدمیان را در چنگ دارند. شمه­ای از این

ادامه مطلب ›

کاموی عاشق

کاموی عاشق «راز وجود آدمی، نه‌تنها زیستن، بلکه داشتن چیزی‌ست که به‌خاطر آن زندگی کند» برادران کارامازوف فئودور داستایفسکی  در سال ۲۰۱۸ انتشارات گالیمار نامه‌های عاشقانه آلبر کامو و ماریا کاسارس را منتشر کرد. کاترین کامو، دختر آلبر کامو، در سال ۱۹۷۹، قریب به بیست سال پس از مرگ پدر، این نامه‌ها را از ماریا کاسارس تحویل می‌گیرد و سی‌ونه سال بعد به‌دست انتشاراتی می‌سپارد که کتاب‌های پدرش را قبل از مرگ منتشر می‌کرد؛ درحالی‌که ماریا کاسارس در سال ۱۹۹۶ از دنیا رفته است. ماریا کاسارس، هنرپیشۀ اسپانیایی‌تبار، همراه پدر دیپلمات و مادرش در تبعیدی اجباری در پاریس ساکن است.

ادامه مطلب ›

از درکِ یک پایان، تا…

از درکِ یک پایان، تا… رمانِ فقط یک داستان را از منظری می‌توان ادامه‌ی تأملاتِ داستانیِ جولیان بارنز درباره‌ی حافظه و زمان دانست. بن‌مایه‌ی اصلیِ رمانِ مشهورِ او درکِ یک پایان نیز به‌واقع همین احضارِ گذشته، و در عینِ حال کندوکاو در سازوکارِ حافظه بود.  راویِ درکِ یک پایان با همان جمله‌ی اول راهبردِ خود را آشکار کرده بود: «بی هیچ ترتیبِ خاصی به یاد می‌آورم…»؛ و، بلافاصله پس از به یاد آوردنِ گزاره‌وارِ چیزهایی نظیرِ «نرمه‌ی برّاقِ مُچِ دست»، کنشِ به یاد آوردن را به ایده‌ی زمان گره می‌زد: «ما در زمان به سر می‌بریم ــ زمان ما را

ادامه مطلب ›