پاندمی ملال

مهرداد کولاب

پاندمی ملال

تا حالا شده حوصله‌تان از چیزی سر برود؟ از کتابی، کاری، بحثی. چه می‌کنید؟ احتمالاً سر خودتان را با چیزی دیگر گرم می‌کنید. حال اگر از این کار جدید هم حوصله‌تان سر برود چه؟ باز هم یک کار دیگر؟ تا کجا؟ تا حالا شده حوصله‌تان از همه چیز سر برود؟ دقیقاً همه چیز. چه می‌توانید بکنید؟ هیچ. هیچ چیز برایتان معنا ندارد. هیچ چیز برایتان جذاب نیست. هیچ چیز سرتان را گرم نمی‌کند. انگار کار شما با هستی تمام شده و دیگر به این جهان تعلق ندارید. اینجا همان جایی است که به آن «ملال» می‌گویند. باید بخت یارتان باشد که از این حالت خلاص شوید و به زندگی معمولی بازگردید (که البته در این مورد ظاهراً بخت یار بیشتر انسان‌ها است) وگرنه خواهید مرد. چه؟ کسی هم هست که از ملال بمیرد؟ بله. اسونسن کتاب «فلسفه‌ی ملال» را پس از این که یکی از دوستانش به خاطر مشکلات ناشی از ملال مرد، نوشت. پس این کتاب به کار کسانی می‌آید که دارند از ملال می‌میرند؟ خیر.

ما با توجه به نفوذ گسترده‌ی ملال در زندگی‌هایمان، بسیار کم به ملال اندیشیده‌ایم. اسونسن قصد دارد این خلأ را پر کند. او در ابتدا توضیح می‌دهد که چرا باید با ملال به منزله‌ی یک مسئله‌ی فلسفی برخورد کرد (فصل یک). بعد از آنجا که «تعریف» ساده و سرراست ملال ممکن نیست به سراغ متون و آثاری از بکت، نیچه، وارهول، پاسکال، کراننبرگ، بالارد و … می‌رود تا طرحی چندوجهی و متکثر از ملال رسم کند (فصل دو). سپس با این طرح بازمی‌گردد تا ملال را دومین بار به شکلی فلسفی بررسی کند (فصل سه) و در نهایت پیشنهادهایی برای مواجهه با ملال ارائه کند (فصل چهار). آیا پس از خواندن این کتاب دیگر مشکلی با ملال نخواهیم داشت؟ چه انگیزه‌ی ملال‌آوری برای خواندن یک کتاب! مسلماً پس از این کتاب ما همچنان دچار ملال خواهیم شد و حتی ممکن است از ملال هم بمیریم اما حداقل می‌دانیم با چه چیزی روبرو هستیم و می‌توانیم بیشتر و دقیق‌تر به آن بیندیشیم. با این کتاب در مقابل ملال «بخت بیشتر از قبل یارمان خواهد بود.»

مهرداد کولاب