این رمان نخستینبار به صورت پاورقی دنبالهدار در مجلۀ «لاپرس» چاپ شد و اولین رمانی است که به این صورت در فرانسه منتشر گردید.
بالزاک در این اثر با نگاهی تیزبین و طنزی ظریف، لایههای پنهان جامعۀ بورژوایی را برملا میکند؛ جایی که احساسات صادقانه زیر سایۀ حسابگری و منفعتطلبی رنگ میبازد. پیردختر در ظاهر داستانی عاشقانه و مفرح است، اما در عمق خود تصویری از تنهایی، ریا و بازیهای بیپایان انسان در جامعهای پرزرقوبرق ارائه میدهد؛ نمایی تمامعیار از کمدی تلخ زندگی.
این رمان، تصویرپرداز دوران بازگشت سلطنت در فرانسه است و در خلال تضاد میان یک شوالیه ـبه مثابۀ مظهر نمونهوار دنیای کهن، اشرافیت و کلیسای حامی آنـ و سیورساتچی نوخاسته و جاهطلبی به نام دوبوسکیه ـبه مثابۀ نمونهوار دنیای نوینـ یورش تدریجی این بورژوازی را به جامعه اشرافیت که پس از ۱۸۱۵ و با روی کار آمدن حکومت دوران بازگشت، کوشید تا دوباره به خود سروسامان دهد، به شیوۀ هنری دلنشینی ترسیم کرده است و نشان میدهد که چگونه آخرین بازماندههای اشرافیت، در برابر ترکتازیهای تازه به دوران رسیدههای عامی، به تدریج از پای میافتند.
بدینسان در وجود نمونهوار دوبوسکیه و شوالیه، کشمکشها و مسائل اساسی یک دوران تاریخی خلاصه میشود و بالزاک این مبارزۀ نمونهوار تاریخ جهانی را به عنوان موضوع داستان خود انتخاب کرده است. همین ویژگی پیردختر باعث میشود که علاوه بر حکایت ماجراهای خصوصی زندگی افراد مختلف، شاهد راستین و زندۀ جامعه، دوران و بشریت معاصر نیز باشد و در شناخت دنیای کنونی به خواننده یاری رساند. بالزاک در پیردختر، پرسشآفرین است، و اساس نظام اجتماعی عصر خود را به زیر سؤال میبرد. به همین جهت این کتاب یک اثر هنری ناب است، بدین معنا که اثری است که بر واقعیت مسلط است و به خواننده نیز اجازه میدهد که بر آن مسلط شود.
در نهایت، پیردختر را میتوان یکی از تیرهترین و در عینحال دقیقترین آینههای کمدی انسانی دانست؛ روایتی که در پسِ ظاهر آرام و روابط بهظاهر بیاهمیت، زوال روح، شکنندگی احساس و اضطراب عشقِ ناتمام را آشکار میکند. بالزاک با نگاهی سرد و موشکافانه، چهرۀ واقعی جامعهای را نشان میدهد که در آن ارزشها وارونه شدهاند: عشق به ابزار معامله، مهربانی به نقطۀ ضعف و تنهایی به مجازاتی ناگزیر بدل میشود. در چنین جهانی، پیردختر نه قربانیِ عشق، بلکه قربانیِ نگاهی است که او را از پیش داوری کرده است. این رمان، تصویری است از شکست آرام انسان در برابر جامعه، از خاموشی امید در دل زنی که تنها گناهش، ایمان به احساس بوده است.

دیدگاهها
حذف فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.