اتمام موجودی
کلانداده به ما چه میگوید؟
ما در محاصرۀ کلاندادهایم. کلانداده میداند که ما چه غذاهایی، کتابهایی، فیلمهایی دوست داریم، از وضعیت قند خونمان، ضربان قلبمان، نفستنگی هفتۀ پیشمان باخبر است، میداند که از کدام مسیرها بیشتر تردد میکنیم، میداند که ممکن است چقدر پول تو حسابمان باشد، تاریخ تولد ما و دوستانمان را میداند… شرکتهایی مانند نتفلیکس از کجا میدانند که چه فیلمی حتماً فروش خواهد داشت؟ ــ کلانداده. سرویسهای مجازی حمل و نقل از کجا میدانند که «مقصد شما معمولاً اینجاست»؟ ــ کلانداده… خوب بد زشت؛ کلانداده هم آزادیست هم اسارت. احتمالاً وقتی که تلفن همراهتان دینگدینگ صدا میکند و روبات هوشمندی به شما میگوید: «تولدتان مبارک، در چه روز زیبایی به دنیا آمدهاید…» گل از گلتان میشکوفد اما شاید جملۀ بعدیاش به مذاقتان خوش نیاید: «شما معمولاً در این روز پیتزای پپرونی میل میکنید.» بعدش را میدانید: تبلیغ فلان پیتزافروشی که شما گاهی سفارشی به آن میدهید. اما کلانداده چگونه ساخته میشود؟ اختیار آن به دست کیست؟ میتوان از آن گریخت؟ میتوان از آن صرف نظر کرد؟ آیا باید از کلانداده بترسیم؟ فواید و مضار آن چیست؟ دولتها از کلانداده چه بهرههایی میبرند؟ جهان ما هر روز بیش از دیروز اختیارش را به دست کلانداده میدهد. این خوب است یا بد؟ البته گزیری نیست. چگونه در این ناگزیری از فواید آن بهرمند شویم و خودمان را از مضار آن مصون نگاه داریم؟
تحریریۀ نشر نو
دیدگاهها
Clear filtersهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.