مولفان و مترجمان
مخاطبان نشر نو در هفتۀ گذشته این مطالب را بیشتر پیشنهاد کردند.

در روزگاری که علم، اغلب در زبان خشک معادلات و نمودارها گرفتار آمده، نامی چون سیدارتا موکرجی همچون نسیمی تازه در دشت علم میوزد. او نهفقط پزشک و پژوهشگری برجسته است، بلکه نویسندهایست که با قلمی آغشته به شعر و شگفتی، حیات را روایت میکند؛ حیاتی که در سلولها میتپد، در ژنها نجوا میکند، و در نبرد بیپایان با بیماری، داستان انسان را بازمیگوید. موکرجی پزشکی را صرفاً ابزاری برای درمان نمیداند؛ او آن را پنجرهای به درون هستی، آینهای برای دیدن خویشتن و روایتی برای درک رنج و امید بشر میخواند. هر سطر از نوشتههایش، دروازهایست به جهانی پنهان که درون بدن ما جاریست؛ جهانی که در سکوت سلولها سخن میگوید.
زندگی و مسیر علمی؛ از کلکته تا دانشگاه کلمبیا
سیدارتا موکرجی در کلکته، یکی از کهنترین و پرجنبوجوشترین شهرهای هند زاده شد؛ جایی که شاید بذر حساسیت او به زندگی و رنجهای بشری، نخست در دل تجربهی زیستن در جامعهای پرتنش کاشته شد. او پس از پایان تحصیلات ابتدایی در هند، راهی ایالات متحده شد و در دانشگاه استنفورد به تحصیل در رشته زیستشناسی پرداخت. بورسیه رودز، مسیر او را به دانشگاه آکسفورد کشاند و سپس در دانشکده پزشکی هاروارد، به شاگردی در علم درمان و نجات انسان پرداخت.
مسیر علمی موکرجی اما، تنها به آزمایشگاه و درمانگاه ختم نشد. او در هر مرحله، دغدغهی انسان را در قلب علوم زیستی جستوجو کرد و پیوند علم و ادبیات را از یک «امکان» به «ضرورت» بدل ساخت. اکنون او استاد دانشگاه کلمبیاست و همزمان در بیمارستانی در نیویورک به درمان بیماران سرطانی میپردازد؛ بیآنکه لحظهای از نوشتن باز ایستد. چرا که برای او نوشتن، خود شکلی از درمان است؛ نهفقط برای بیماران، بلکه برای روح بشری.
آثار شاخص؛ هنگامیکه علم داستان میشود
موکرجی نویسندهای است که هر کتابش، همانقدر که سرشار از دانش است، لبریز از زیبایی کلام و عمق تأمل نیز هست. کتاب نخست او، «امپراتور همه دردها»، روایتی خیرهکننده از تاریخ سرطان بود؛ کتابی که نهتنها جایزه پولیتزر را برایش به ارمغان آورد، بلکه چشمانداز نوینی از بیماری و انسان بودن را ترسیم کرد. این اثر با زبانی شاعرانه و در عین حال دقیق، راهرفتن انسان را در تاریکیِ ترس و دانش نشان میدهد.
کتاب دوم او، «ژن؛ تاریخچهای شخصی»، اثری شگفت است که خواننده را به اعماق میراث ژنتیکی بشر میبرد. او در این اثر، با بهرهگیری از خاطرات خانوادگی و پژوهشهای علمی، پلی میسازد میان فرد و گونه، میان شخص و سرنوشت جمعی. و سپس، در کتاب «سرود سلولها»، به خاستگاه بنیادین زندگی – سلول – بازمیگردد؛ و آن را با زبانی پرشور و ژرف میستاید. گویی موکرجی در این کتاب، آوای هستی را از درون کوچکترین واحد حیات میشنود و به گوش ما میرساند.
چرا موکرجی مهم است؟ آشتی علم و انسان
در جهانی که علم گاه چنان تخصصی و تجریدی میشود که از دسترس انسان عادی دور میماند، موکرجی مانند پلی است میان آزمایشگاه و زندگی روزمره. او علم را به متن زندگی بازمیگرداند؛ به اتاقهای بیمارستان، به لحظههای بیم و امید، و به ذهن مردمی که میخواهند بدانند بدنشان چگونه کار میکند و چرا گاهی از کار میافتد. اما فراتر از آن، او بازمیگرداند «انسان» را به دل علم.
در نوشتههای او، پزشک نهفقط کسی است که نسخه مینویسد، بلکه راوی رنج و شرافت انسانیست؛ و دانشمند نهفقط کسی است که در جستجوی کشفهای نوین است، بلکه شاعریست که جهان را با دقت و حیرت نگاه میکند. به همین دلیل است که آثار او نهفقط برای دانشپژوهان، بلکه برای هر انسانی که به چیستی خود میاندیشد، الهامبخش و تأملبرانگیز است.
در نشر نو؛ پیوند ترجمه و اصالت
نشر نو مفتخر است که با انتشار کتاب «سرود سلولها»، بخشی از جهان فکری و علمی سیدارتا موکرجی را در دسترس فارسیزبانان قرار داده است. این ترجمه، تلاشی است برای حفظ ظرافتهای زبانی و عمق علمی اثر اصلی، و رساندن پیام زیبای زندگی به خوانندهای که در جستوجوی معنای آن است. در روزگاری که بازار ترجمه آشفته و پرشتاب است، نشر نو بر اصالت، دقت و احترام به نویسنده و خواننده پای میفشارد؛ و «سرود سلولها» نمونهای درخشان از این تعهد است.
