اتمام موجودی
خالی از آرزو
«چنان ناکام که خالی از آرزو» نه قضاوتیست، نه یادبودی برای مادری، نه تصویری به کمال که نویسنده، و خواننده، بتوانند پس از به پایان رساندنش نفس راحتی بکشند، بلکه وصفی زخمیست باز و هولناک با مواضعی نامتعارف؛ چنانکه از پیتر هاندکه انتظار داریم. نویسندهای همواره با سخنان و رفتارهایش بحثانگیز بوده و همین سخنان و رفتارها بررسی آثار او را به داوری دربارۀ شخصیت و کنشهایش پیوند زده است. او برعکس نویسندگانی که سالها پس از تجربۀ فقدان دربارۀ آن مینویسند، نوشتن رمان «چنان ناکام که خالی از آرزو» را درست هفت هفته پس از مرگ مادرش آغاز کرد… روایتی تکاندهنده و روانرنجور از غیبت کسی که نویسنده عاشقانه و البته در خفا ستایشش مینمود. چیزی شبیه به واکنش واکنش فیلسوف و نشانهشناس مشهور فرانسوی؛ رولان بارت به مرگ ناگهانی مادرش. بارت نیز پس از فوت کسیکه مومنانه میپرستیدش، کتاب اتاق روشن را نوشت، آن هم درست چند هفته پس از مرگ مادرش. کتابی دربارۀ تئوری عکاسی که بهانۀ نویسنده برای تحریر آن مشاهدۀ عکسی قدیمی از مادرش بود. به همین نحو هاندکه نیز در «چنان ناکام که خالی از آرزو» مسئلۀ فقدان مادرش را به ادبیات پیوند میزند و به آن واکنش نشان میدهد. امری که ممکن است اندکی از احساس تأثر نویسنده بکاهد.
تحریریهٔ نشر نو
دیدگاهها
Clear filtersهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.