توضیحات تکمیلی
ترجمه از | |
---|---|
نویسنده | ایوان کلیما |
مترجم | حشمت کامرانی |
نوبت چاپ | نهم |
تاریخ نشر | 1402 (اول، 1393) |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز (جلد نرم) |
تعداد صفحات | ۳۴۲ |
شابک | 978-964-7443-83-8 |
موضوع | داستانهای چک — قرن ۲۰م |
وضعیت نشر | تجدید چاپ |
ايوان كليما را گوهری در ادبيات دانستهاند كه قدرش كمـتر شناخـته شده است. او در رمـان نه فرشته نه قديس، كه واشنگتنپست آن را بهترين كتاب سال ۲۰۰۱ اعلام كرد، ما را به قلب پراگ امروز میبرد، جايی كه در آن جوانان با مواد مخدر روزگار میگذرانند. كريستينا، مادر چهل و چند سالهای كه متاركه كرده، نگران دختر پانزده سالهاش است كه از مدرسه فرار میكند. همزمان صندوقچهای كه از پدرش به جا مانده، اسرار خانوادگی باورنكردنیای را برايش آشكار میكند. كريستينا بايد مراقب مادر پيرش باشد، به شوهر سابقش كه گرفتار سرطان است سر بزند و دندان مريضهايش را تعمير كند. اما او تشنۀ عشق است و زمانی كه يكی از شاگردان سابق شوهرش كه پانزده سال از او كوچكتر است به او دل میبازد، با معمای تازهای مواجه میشود…
ايوان كليما در اين رمان توانسته است مثل آنـتون چـخوف جـنبههای خـارقالعادۀ زندگی روزمره را به ما نشان دهد.
ترجمه از | |
---|---|
نویسنده | ایوان کلیما |
مترجم | حشمت کامرانی |
نوبت چاپ | نهم |
تاریخ نشر | 1402 (اول، 1393) |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز (جلد نرم) |
تعداد صفحات | ۳۴۲ |
شابک | 978-964-7443-83-8 |
موضوع | داستانهای چک — قرن ۲۰م |
وضعیت نشر | تجدید چاپ |
نه فرشته، نه قدیس: با چخوف در چک
«شوهرم را دیشب کشتم. چرخ دندانسازی را کار انداختم و جمجمهاش را سوراخ کردم. صبر کردم تا کفتری از جمجمهاش بیرون بپرد ولی بهجای کفتر یک کلاغ بزرگ و سیاه بیرون آمد.» رمان «نه فرشته، نه قدیس» ایوان کلیما با این جملات آغاز میشود. نویسندۀ تراز اول جمهوری چک که نشریۀ باستن گلوب او را «گوهری در ادبیات» مینامد که قدرش کمتر شناخته شده است.
کلیما در رمان «نه فرشته، نه قدیس»، که واشنگتنپست آن را بهترین کتاب سال ۲۰۰۱ اعلام کرد، ما را به قلب پراگ امروز میبرد؛ جایی که در آن عدهای از جوانان در خرابهها و بیغولهها مواد مخدر مصرف میکنند و روزگار میگذرانند. کريستینا، دندان پزشک چهل و چند سالهای است كه متاركه كرده و در دهۀ چهل زندگیاش به سر میبرد. او نگران دختر سرکش پانزده سالهاش، یانا است كه از مدرسه فرار میكند. یانا میراثدار صندوقچهای است كه از پدرش به جا مانده و اسرار خانوادگی باورنكردنیای را برايش آشكار میكند.
كريستينا بايد مراقب مادر پيرش باشد، به شوهر سابقش كه گرفتار سرطان است سر بزند و دندان مريضهايش را تعمير كند. اما او تشنۀ عشق است و زمانی كه يكی از شاگردان سابق شوهرش كه پانزده سال از او كوچکتر است به او دل میبازد، با معمای تازهای مواجه میشود.
«نه فرشته، نه قدیس» کتابی است جذاب و گیرا که نشاندهندۀ حساسیت و درک عمیق کلیما از تاریخ است. کلیما با تودۀ مردم که همواره گرفتار درد و رنجاند همدردی میکند و به شکنندگی و انعطافپذیری حیات بشری توجه و وقوف دارد. کلیما نیز مانند آنتون چخوف نویسندهای است که نشان میدهد در همین زندگی عادی و معمولی چه شگفتیها نهفته است. زندگیای مملو از انسانهای عادی که ممکن است دائماً در وضعیت غیرعادی گرفتار شوند.
تحریریهٔ رسانۀ نو
مطلبی یافت نشد
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.