جود گمانم
«جود گمنام» داستان جود فاولی است که در رؤیای تحصیلات عالیۀ دانشگاهی سیر میکند. اما آنچه او را از این رؤیا دور میکند کشف احساس ناشی از همدمی با زنان است. یکی از این زنها آرابلا است که جود در پی وصال اوست، اما از سوی دیگر عشقِ دخترعمویش، سو، مانع از این وصال ـــ لااقل بهطور تمام و کمال ـــ میشود. جود بین عشقی زمینی و غیرجسمانی (هوای نفس در مقابل عشق پاک و خالصانه به سو) گرفتار میآید و مدام در این کشمکش به سمتی میرود که او را به لبۀ پرتگاه نزدیکتر میکند.
میگویند دی. اچ. لارنس ـــ یکی از تحسینکنندگان همیشگی تامس هاردی ـــ در برخورد با کاراکترهای جود و سو در «جود گمنام» چنان متحیر شد که در «پژوهشی دربارۀ تامس هاردی» کوشید تا امیال این کاراکترها را بررسی کند. تری ایگلتون، منتقد و نظریهپرداز مارکسیست، بعدها در مقدمۀ خود بر ویراست سال ۱۹۷۴ این رمان، خوانش ساده و سنتی لارنس از این رمان را رد کرد و در عوض واکاوی پسزمینۀ اجتماعی آن را پیش نهاد؛ زیرا بهزعم او این خوانش از رمان ستیز بین آرمانگرایی و واقعگرایی حاضر در اثر هاردی را حل و فصل میکند.
رمان «جود گمنام» در طی یک قرن گذشته بارها تأویل و تفسیر شده و بحثهای ادبی و اجتماعی زیادی را برانگیخته است. این رمان را میشود واجد تمام خصوصیات یک رمان کلاسیک دانست، رمانی که نسلبهنسل خوانندگان بیشتری را به خواندن خود کشانده است و هنوز به طاقچهها و گوشهٔ کتابخانهها متعلق نیست.
دیدگاهها
حذف فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.