وهمِ سبز

نویسنده: ژاک پرور

وهمِ سبز گزیده‌ای از شعرهای فیلیپ ژاکوته است که در مجموعهٔ «کتاب‌خانهٔ شاعران جهان» نشرنو منتشر شده است. مترجمِ اثر محمدرضا پارسایار است از مترجمانِ مجربِ زبان و ادبیات و شعرِ فرانسه. نقاشی‌های اختصاصی روجلد آثار این مجموعه اثر کیوان مهجور نقاش شاخص ایرانی مقیم کاناداست. به‌مرور آثارِ دیگری در این مجموعه منتشر خواهد شد.

می‌سوزانمت جوانی

با این هیمه که سبز بود،

در روشن‌ترین دود

که برده باشد باد

 

ای روح که به اندک‌چیز هراسان می‌شوی،

خاکِ پایان زمستان

گوری‌ست فقط برای زنبوران

وهمِ سبز

PDF URL not found. Please check your link field.

قیمت اصلی: ۲۷۰.۰۰۰تومان بود.قیمت فعلی: ۲۴۳.۰۰۰تومان.

این جهان ستیغ حریقی‌ست ناپیدا

                                               ــــ فیلیپ ژاکوته

 

فیلیپ ژاکوته[۱] در ۳۰ ژوئن ۱۹۲۵ در مودون[۲] (در کشور سویس)، در محیطی روستایی چشم به جهان گشود. تا هشت‌سالگی، از عمۀ بزرگش ــ که روحی خیال‌پرداز داشت و شیفتۀ واگنر[۳] و نیبِلونگِن  [۴] بود ــ بیش از طبیعت اطرافش تأثیر پذیرفت. پس از آن، بنا به تصمیم پدر خانواده، همگی به لوزان نقل مکان کردند تا امکان بیشتری برای تحصیل فرزندان فراهم شود. در آنجا، او که به ادبیات و هنر بیش از واقعیات پیرامونش توجه نشان می‌داد، به مطالعۀ آثار داستایوسکی، ریلکه، کلود‌ِل و بودلر پرداخت، تا آنکه در سال‌های ۱۹۴۲ و ۱۹۴۳ نخستین اشعارش را سرود و در سال ۱۹۴۴ نخستین کتابش به نام سه شعر برای شیاطین انتشار یافت. این اثر از نثری شاعرانه برخوردار است و نوعی رمانتیسم و حساسیت نوجوانی در آن مشاهده می‌شود.

در همین ایام، برای امرار معاش به ترجمه روی آورد. یکی از صاحبان صنعت به نام مِرمو[۵]، که به نشر آثار نویسندگان بزرگ سویسی همت گمارده بود، کتاب مرگ در ونیز    [۶] را برای ترجمه به وی سپرد و سپس نخستین منظومۀ بزرگش را به نام نیایش مردگان [۷] منتشر نمود. از ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۳ (تاریخ ازدواج وی)، به‌غیر از چند سفر به لوزان، اغلب اوقات را در پاریس گذراند و در محافل ادبی با کسانی چون ژان پُلان[۸]، فرانسیس پونژ[۹]، ژان تاردیو[۱۰] و ایوبون‌فوا[۱۱] روابط دوستانه برقرار نمود. سپس به کشورهای ایتالیا، آلمان، بلژیک و هلند سفر کرد.

تنهایی آشکار فیلیپ ژاکوته نمایانگر یگانگی اثر و زندگانی اوست. او در پی اثبات آن است که حقیقت نه در این جهان و نه بیرون از جهان هستی است. شهود شاعرانۀ ژاکوته ــ فراتر از شناخت محسوسات ــ در پی آن است که به حقیقت نهان یا حکمت نهفته در چیزها دست یابد. او چون فردی ذات‌گرا [۱۲] و مابعدالطبیعه‌دان، ورای ظواهر، وجود واقعیت ثانوی یا به‌عبارتی مفهوم نخستین را درمی‌یابد و برای آن اهمیت و اعتبار ویژه‌ای قائل است. در اشعار وی، طبیعت جایگاه ویژه‌ای دارد: شبکه‌ای از نشانه‌ها که به واقعیتی غیرمادی یا به جوهری ناملموس و پنهان در پشت ظواهر دلالت می‌کنند. شاعر غالباً نداهای جهان را که ورای هر زبان است، چون هیجاناتی ژرف و گذرا دریافت می‌کند، چون آهنگی که به جهان مفهوم می‌دهد. او حسرت روزگاری را می‌خورد که زبان با جهان رابطه‌ای مستقیم داشت، روزگاری که انسان از رهگذر نغمه و ترانه حدیث نفس می‌کرد. تنها نغمۀ پرندگان، زبان فرشتگان و غان و غون کودکان نشانی از این خلوص دارد. بدین‌سان گذر به نوشتار، شاخصِ گم‌گشتگی و گسست از هماهنگی نخستین است.

کلام برای شاعر واسطه‌ای است میان «من» و جهان. بنابراین، دشواری پژوهش شاعرانه، در جابه‌جایی جهان‌بینی و شیوه‌های زبانی‌ای است که امکان این جابه‌جایی را فراهم می‌کند. کلام شاعرانه برای شاعر، تنها «صدایی است کمابیش چون صدای من».[۱۳]

نشانه‌هایی که شاعر دریافت می‌کند نداهایی هستند که او باید در زبان وارد کند تا تجربه‌اش به دیگران انتقال یابد و «خوانده شود». شاعر ابزار یک صداست، ابزار کلامی که از او می‌گذرد. آنجا که ژاکوته در آثارش از کناره‌جویی یا زدودگی[۱۴] سخن می‌گوید، مراد وی نه‌تنها زدودن خویش، که زدودن واژه‌هاست. حتی فعالیت نوشتن نیز باید تا جایی که ممکن است آشکار نشود. به‌گفتۀ وی، همان‌گونه که موسیقی باید چنان فراگیر شود که نوازنده به ذهن شنونده راه نیابد، واژه‌ها نیز باید چنان طنین افکنند که نویسنده به فراموشی سپرده شود. باید خاطرنشان کرد که کناره‌جویی راستین آن است که شخص بتواند خود را فراموش کند تا از آنچه جهان عرضه می‌نماید تغذیه کند، بی‌آنکه گرفتار سرگیجۀ ناشی از خلئی شود که بازتابش پوچی زندگی است. این گرایش به تواضع و کناره‌جویی، که به‌ویژه در آثار منظوم ژاکوته به‌خوبی نمایان است، با دغدغۀ پالایش و حذف تدریجی عناصر اتوبیوگرافیک آشکار می‌شود تا کلام هرچه بیشتر شفافیت یابد. او در صدد دستیابی به جایگاهی زبانی است که در آن واژه‌ها هم‌سنگ «چیز» باشد.

تحلیل آثار این شاعر نمایانگر میل وی به شفافیت و تواضع است که شاعر را به خودپنهان‌گری سوق می‌دهد، تا تنها صدایی باشد گذرا، واسطه‌ای میان جهان و زبان. جستجوی شفافیت و ایجاد کلامی که «کلام‌‌ ـ‌گذر»[۱۵] و «راهی برای نفس» باشد، به‌مقصود پای نهادن در مسیری است که به حذف خویشتن می‌انجامد: نوسان میان بود و نبودِ «من»، رابطهٔ عناصر محسوس و آنچه در زمرۀ نامحسوسات است، میان تاریک و روشن، کرانمند و بیکران. ژاکوته در تواضع شرایطی می‌یابد تا به سوی درون‌گرایی معنوی سیر کند.

جستجو برای یافتن ناب‌ترین زبان به شیوه‌های گوناگون صورت می‌پذیرد: ژاکوته در آثار منظوم خود می‌کوشد زبانی بیابد که به «اصل» بپردازد، که عاری از هر پیرایه و سنگینی بیهوده باشد، و بدین منظور، واژگان و مفاهیمی را برمی‌گزیند که به سادگی و فروتنی میل کنند؛ و در متون منثور، بیش از آنکه تلاش کند تا «من» را به یک‌سو نهد، می‌کوشد تا هرچه بیشتر آن را پنهان کند. به‌گفتۀ ژاکوته، «آنچه می‌کوشیم بدان دست یابیم همه‌ ‌ـ دیگری[۱۶] است. چگونه شرح توان داد آنچه را که می‌جویند و نمی‌یابند، اما باز پیوسته می‌جویند؟ نفسی است بی‌انتها که به ما جان می‌بخشد… شعر کلامی است که از این نفس تغذیه می‌کند…» از نظر وی، «هر فعالیت شعری مختص آن است که کرانمند و بیکران، تاریک و روشن را تلفیق کند یا دست‌کم به هم نزدیک کند. از این رو، شعر ما را به کانون خود ما بازمی‌گرداند، به دغدغۀ اساسی‌مان، به یک پرسش متافیزیکی… ممکن است زیبایی زمانی زاده شود که کرانمند و بیکران هم‌زمان پدیدار شوند، یعنی زمانی که اَشکال را می‌بینیم اما می‌دانیم که گویای همه‌چیز نیستند، که به خود محدود نمی‌شوند و سهم نامحسوس را نگه می‌دارند».

در این اثر، هنر شاعری را بازمی‌یابیم که با شور و اشتیاق و تواضعی پرغرور به نغمۀ جهان گوش می‌سپارد اما نگاهش که به گذر نور و خفیف‌ترین لرزش در جهان هستی حساس است به جنبۀ دیگری از جهان رو می‌کند. نزد وی، تعمق و سیر در طبیعت، تنها به منظور تحسین یا حظّ بصر نیست بلکه مرادش کشف نظامی متعالی یا زبانی پنهان است. او در پی یافتن سرچشمه‌های نور و حقیقت برمی‌آید و چون نوالیس[۱۷] می‌اندیشد که «شاعر تنها می‌تواند به گردآوری تکه‌های پراکندۀ بهشت در زمین همت گمارد».

از آنجا که ژاکوته، همچون بسیاری از دیگر نوگرایان، در اشعارش ترکیباتی را به کار می‌برد که نامأنوس است، ترجمۀ شعرش کاری است بس دشوار. کتاب حاضر نخستین اثری است که از این شاعر ارزشمند به زبان فارسی انتشار می‌یابد و من به دلیل حضور پررنگ طبیعت در اشعار خیال‌انگیزش آن را وهم سبز نام نهادم. ترجمۀ این اثر را مدیون دوست خوبم ژیل دوکوروه[۱۸]، مترجم سویسی هستم که در «کالج بین‌المللی مترجمان ادبی» در شهر آرل[۱۹]، اشعار این شاعر را به من هدیه داد. از او و نیز از خانم دکتر مهستی بحرینی که نخستین خوانندۀ این اثر بودند و نکات سودمندی را گوشزد نمودند بی‌اندازه سپاسگزارم.

هنگام بازنگری این اثر، فیلیپ ژاکوته در ۲۴ فوریه ۲۰۲۱ دیده از جهان فروبست و تعدادی از اشعار وی با عنوانِ آخرین دفتر عاشقانه‌ها      [۲۰] پس از درگذشتش منتشر شدند، و این فرصتی شد تا ترجمۀ گزیده‌ای از واپسین اشعارش نیز به آخر این مجموعه افزوده شود.

 

نوشتۀ

 


[۱]. Philippe Jaccottet

[۲]. Moudon

[۳]. Richard Wagner؛ ریشارد واگنر، موسیقیدان و آهنگساز آلمانی سدۀ نوزدهم.

[۴]. Nibelungen؛ حماسۀ مشهور ژرمنی در قرون وسطی. حلقۀ نیبلونگ، نام اپرایی است از ریشارد واگنر.

[۵]. Mermod

[۶]. La Mort à Venise

[۷]. Le Requiem

[۸]. Jean Paulhan؛ نویسندۀ فرانسوی سدۀ بیستم.

[۹]. Francis Ponge؛ نویسنده و شاعر فرانسوی سدۀ بیستم.

[۱۰]. Jean Tarideu؛ نویسنده و شاعر فرانسوی سدۀ بیستم.

[۱۱]. Yves Bonnefoy؛ شاعر فرانسوی سدۀ بیستم.

[۱۲]. essentialiste

[۱۳]. به نقل از ریلکه.

[۱۴]. éffacement

[۱۵]. parole-passage

[۱۶]. le tout-autre

[۱۷]. Novalis؛ شاعر و فیلسوف آلمانی سدۀ هجدهم.

[۱۸]. Jilles Decorvet

[۱۹]. Arles؛ شهری در جنوب فرانسه.

[۲۰]. Le Dernier livre de madrigaux

ترجمه از

نویسنده

مترجم

تاریخ نشر

نوبت چاپ

قطع

نوع جلد

تعداد صفحات

شابک

موضوع

دسته‌بندی:

شعر جهان

دیدگاهها

حذف فیلترها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “وهمِ سبز”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

10 + دوازده =

ویژگی‌های محصول

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیک است، چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است، و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز، و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد، کتابهای زیادی در شصت و سه درصد گذشته حال و آینده، شناخت فراوان جامعه و متخصصان را می طلبد، تا با نرم افزارها شناخت بیشتری را برای طراحان رایانه ای علی الخصوص طراحان خلاقی، و فرهنگ پیشرو در زبان فارسی ایجاد کرد، در این صورت می توان امید داشت که تمام و دشواری موجود در ارائه راهکارها، و شرایط سخت تایپ به پایان رسد و زمان مورد نیاز شامل حروفچینی دستاوردهای اصلی، و جوابگوی سوالات پیوسته اهل دنیای موجود طراحی اساسا مورد استفاده قرار گیرد.

معرفی محصول

این جهان ستیغ حریقی‌ست ناپیدا

                                               ــــ فیلیپ ژاکوته

 

فیلیپ ژاکوته[۱] در ۳۰ ژوئن ۱۹۲۵ در مودون[۲] (در کشور سویس)، در محیطی روستایی چشم به جهان گشود. تا هشت‌سالگی، از عمۀ بزرگش ــ که روحی خیال‌پرداز داشت و شیفتۀ واگنر[۳] و نیبِلونگِن  [۴] بود ــ بیش از طبیعت اطرافش تأثیر پذیرفت. پس از آن، بنا به تصمیم پدر خانواده، همگی به لوزان نقل مکان کردند تا امکان بیشتری برای تحصیل فرزندان فراهم شود. در آنجا، او که به ادبیات و هنر بیش از واقعیات پیرامونش توجه نشان می‌داد، به مطالعۀ آثار داستایوسکی، ریلکه، کلود‌ِل و بودلر پرداخت، تا آنکه در سال‌های ۱۹۴۲ و ۱۹۴۳ نخستین اشعارش را سرود و در سال ۱۹۴۴ نخستین کتابش به نام سه شعر برای شیاطین انتشار یافت. این اثر از نثری شاعرانه برخوردار است و نوعی رمانتیسم و حساسیت نوجوانی در آن مشاهده می‌شود.

در همین ایام، برای امرار معاش به ترجمه روی آورد. یکی از صاحبان صنعت به نام مِرمو[۵]، که به نشر آثار نویسندگان بزرگ سویسی همت گمارده بود، کتاب مرگ در ونیز    [۶] را برای ترجمه به وی سپرد و سپس نخستین منظومۀ بزرگش را به نام نیایش مردگان [۷] منتشر نمود. از ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۳ (تاریخ ازدواج وی)، به‌غیر از چند سفر به لوزان، اغلب اوقات را در پاریس گذراند و در محافل ادبی با کسانی چون ژان پُلان[۸]، فرانسیس پونژ[۹]، ژان تاردیو[۱۰] و ایوبون‌فوا[۱۱] روابط دوستانه برقرار نمود. سپس به کشورهای ایتالیا، آلمان، بلژیک و هلند سفر کرد.

تنهایی آشکار فیلیپ ژاکوته نمایانگر یگانگی اثر و زندگانی اوست. او در پی اثبات آن است که حقیقت نه در این جهان و نه بیرون از جهان هستی است. شهود شاعرانۀ ژاکوته ــ فراتر از شناخت محسوسات ــ در پی آن است که به حقیقت نهان یا حکمت نهفته در چیزها دست یابد. او چون فردی ذات‌گرا [۱۲] و مابعدالطبیعه‌دان، ورای ظواهر، وجود واقعیت ثانوی یا به‌عبارتی مفهوم نخستین را درمی‌یابد و برای آن اهمیت و اعتبار ویژه‌ای قائل است. در اشعار وی، طبیعت جایگاه ویژه‌ای دارد: شبکه‌ای از نشانه‌ها که به واقعیتی غیرمادی یا به جوهری ناملموس و پنهان در پشت ظواهر دلالت می‌کنند. شاعر غالباً نداهای جهان را که ورای هر زبان است، چون هیجاناتی ژرف و گذرا دریافت می‌کند، چون آهنگی که به جهان مفهوم می‌دهد. او حسرت روزگاری را می‌خورد که زبان با جهان رابطه‌ای مستقیم داشت، روزگاری که انسان از رهگذر نغمه و ترانه حدیث نفس می‌کرد. تنها نغمۀ پرندگان، زبان فرشتگان و غان و غون کودکان نشانی از این خلوص دارد. بدین‌سان گذر به نوشتار، شاخصِ گم‌گشتگی و گسست از هماهنگی نخستین است.

کلام برای شاعر واسطه‌ای است میان «من» و جهان. بنابراین، دشواری پژوهش شاعرانه، در جابه‌جایی جهان‌بینی و شیوه‌های زبانی‌ای است که امکان این جابه‌جایی را فراهم می‌کند. کلام شاعرانه برای شاعر، تنها «صدایی است کمابیش چون صدای من».[۱۳]

نشانه‌هایی که شاعر دریافت می‌کند نداهایی هستند که او باید در زبان وارد کند تا تجربه‌اش به دیگران انتقال یابد و «خوانده شود». شاعر ابزار یک صداست، ابزار کلامی که از او می‌گذرد. آنجا که ژاکوته در آثارش از کناره‌جویی یا زدودگی[۱۴] سخن می‌گوید، مراد وی نه‌تنها زدودن خویش، که زدودن واژه‌هاست. حتی فعالیت نوشتن نیز باید تا جایی که ممکن است آشکار نشود. به‌گفتۀ وی، همان‌گونه که موسیقی باید چنان فراگیر شود که نوازنده به ذهن شنونده راه نیابد، واژه‌ها نیز باید چنان طنین افکنند که نویسنده به فراموشی سپرده شود. باید خاطرنشان کرد که کناره‌جویی راستین آن است که شخص بتواند خود را فراموش کند تا از آنچه جهان عرضه می‌نماید تغذیه کند، بی‌آنکه گرفتار سرگیجۀ ناشی از خلئی شود که بازتابش پوچی زندگی است. این گرایش به تواضع و کناره‌جویی، که به‌ویژه در آثار منظوم ژاکوته به‌خوبی نمایان است، با دغدغۀ پالایش و حذف تدریجی عناصر اتوبیوگرافیک آشکار می‌شود تا کلام هرچه بیشتر شفافیت یابد. او در صدد دستیابی به جایگاهی زبانی است که در آن واژه‌ها هم‌سنگ «چیز» باشد.

تحلیل آثار این شاعر نمایانگر میل وی به شفافیت و تواضع است که شاعر را به خودپنهان‌گری سوق می‌دهد، تا تنها صدایی باشد گذرا، واسطه‌ای میان جهان و زبان. جستجوی شفافیت و ایجاد کلامی که «کلام‌‌ ـ‌گذر»[۱۵] و «راهی برای نفس» باشد، به‌مقصود پای نهادن در مسیری است که به حذف خویشتن می‌انجامد: نوسان میان بود و نبودِ «من»، رابطهٔ عناصر محسوس و آنچه در زمرۀ نامحسوسات است، میان تاریک و روشن، کرانمند و بیکران. ژاکوته در تواضع شرایطی می‌یابد تا به سوی درون‌گرایی معنوی سیر کند.

جستجو برای یافتن ناب‌ترین زبان به شیوه‌های گوناگون صورت می‌پذیرد: ژاکوته در آثار منظوم خود می‌کوشد زبانی بیابد که به «اصل» بپردازد، که عاری از هر پیرایه و سنگینی بیهوده باشد، و بدین منظور، واژگان و مفاهیمی را برمی‌گزیند که به سادگی و فروتنی میل کنند؛ و در متون منثور، بیش از آنکه تلاش کند تا «من» را به یک‌سو نهد، می‌کوشد تا هرچه بیشتر آن را پنهان کند. به‌گفتۀ ژاکوته، «آنچه می‌کوشیم بدان دست یابیم همه‌ ‌ـ دیگری[۱۶] است. چگونه شرح توان داد آنچه را که می‌جویند و نمی‌یابند، اما باز پیوسته می‌جویند؟ نفسی است بی‌انتها که به ما جان می‌بخشد… شعر کلامی است که از این نفس تغذیه می‌کند…» از نظر وی، «هر فعالیت شعری مختص آن است که کرانمند و بیکران، تاریک و روشن را تلفیق کند یا دست‌کم به هم نزدیک کند. از این رو، شعر ما را به کانون خود ما بازمی‌گرداند، به دغدغۀ اساسی‌مان، به یک پرسش متافیزیکی… ممکن است زیبایی زمانی زاده شود که کرانمند و بیکران هم‌زمان پدیدار شوند، یعنی زمانی که اَشکال را می‌بینیم اما می‌دانیم که گویای همه‌چیز نیستند، که به خود محدود نمی‌شوند و سهم نامحسوس را نگه می‌دارند».

در این اثر، هنر شاعری را بازمی‌یابیم که با شور و اشتیاق و تواضعی پرغرور به نغمۀ جهان گوش می‌سپارد اما نگاهش که به گذر نور و خفیف‌ترین لرزش در جهان هستی حساس است به جنبۀ دیگری از جهان رو می‌کند. نزد وی، تعمق و سیر در طبیعت، تنها به منظور تحسین یا حظّ بصر نیست بلکه مرادش کشف نظامی متعالی یا زبانی پنهان است. او در پی یافتن سرچشمه‌های نور و حقیقت برمی‌آید و چون نوالیس[۱۷] می‌اندیشد که «شاعر تنها می‌تواند به گردآوری تکه‌های پراکندۀ بهشت در زمین همت گمارد».

از آنجا که ژاکوته، همچون بسیاری از دیگر نوگرایان، در اشعارش ترکیباتی را به کار می‌برد که نامأنوس است، ترجمۀ شعرش کاری است بس دشوار. کتاب حاضر نخستین اثری است که از این شاعر ارزشمند به زبان فارسی انتشار می‌یابد و من به دلیل حضور پررنگ طبیعت در اشعار خیال‌انگیزش آن را وهم سبز نام نهادم. ترجمۀ این اثر را مدیون دوست خوبم ژیل دوکوروه[۱۸]، مترجم سویسی هستم که در «کالج بین‌المللی مترجمان ادبی» در شهر آرل[۱۹]، اشعار این شاعر را به من هدیه داد. از او و نیز از خانم دکتر مهستی بحرینی که نخستین خوانندۀ این اثر بودند و نکات سودمندی را گوشزد نمودند بی‌اندازه سپاسگزارم.

هنگام بازنگری این اثر، فیلیپ ژاکوته در ۲۴ فوریه ۲۰۲۱ دیده از جهان فروبست و تعدادی از اشعار وی با عنوانِ آخرین دفتر عاشقانه‌ها      [۲۰] پس از درگذشتش منتشر شدند، و این فرصتی شد تا ترجمۀ گزیده‌ای از واپسین اشعارش نیز به آخر این مجموعه افزوده شود.

 

نوشتۀ

 


[۱]. Philippe Jaccottet

[۲]. Moudon

[۳]. Richard Wagner؛ ریشارد واگنر، موسیقیدان و آهنگساز آلمانی سدۀ نوزدهم.

[۴]. Nibelungen؛ حماسۀ مشهور ژرمنی در قرون وسطی. حلقۀ نیبلونگ، نام اپرایی است از ریشارد واگنر.

[۵]. Mermod

[۶]. La Mort à Venise

[۷]. Le Requiem

[۸]. Jean Paulhan؛ نویسندۀ فرانسوی سدۀ بیستم.

[۹]. Francis Ponge؛ نویسنده و شاعر فرانسوی سدۀ بیستم.

[۱۰]. Jean Tarideu؛ نویسنده و شاعر فرانسوی سدۀ بیستم.

[۱۱]. Yves Bonnefoy؛ شاعر فرانسوی سدۀ بیستم.

[۱۲]. essentialiste

[۱۳]. به نقل از ریلکه.

[۱۴]. éffacement

[۱۵]. parole-passage

[۱۶]. le tout-autre

[۱۷]. Novalis؛ شاعر و فیلسوف آلمانی سدۀ هجدهم.

[۱۸]. Jilles Decorvet

[۱۹]. Arles؛ شهری در جنوب فرانسه.

[۲۰]. Le Dernier livre de madrigaux

نظرات خریداران

دیدگاهها

حذف فیلترها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “وهمِ سبز”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

19 + دو =