اتمام چاپ
منتظر بمان. منتظر نمیمانم.
«چرا نمیتوانیم منتظر بمانیم؟» داستانِ مبارزهٔ شهروندان علیه تبعیض است که از زبان یکی از قدرتمندترین، شیواترین، و رساترین صداهای عدالتخواهیِ دورانِ مدرن روایت میشود…
منتظر بمان. منتظر نمیمانم.
چرا لوتر کینگ میگفت «نمیتوانیم منتظر بمانیم»؟ این کتاب گزارش و تحلیلی دست اول است از کسانی که تحت تبعیض بودهاند برای کسانی که تحت تبعیضاند. مارتین لوتر کینگ تاریخ تبعیض و مبارزه با تبعیض را در این کتاب ثبت کرده است تا هم آنچه خود و شهروندانِ دیگر تجربه کردهاند گواهی دهد و هم خطابی تاریخی باشد برای آنان که از راه میرسند.
«هیچچیز جلودارمان نخواهد بود.»
سال ۱۹۶۳ تبعیض و تفکیکِ نژادی در بیرمنگام بیداد میکرد و از هر شهر دیگری بدتر بود. هرچه حقوق شهروندی بیشتر مطالبه میشد مأموران دولتیِ تفکیکطلب با خشم و نفرت بیشتری به سرکوب میپرداختند و کسانی که از تبعیض بهرهمند بودند بیشتر در تبعیض همکاری میکردند. با وجود این، هر روز که میگذشت صدها شهروند به صف مبارزان علیه تبعیض میپیوستند.
مردم در راهپیماییِ موسوم به «آزادی»؛ به رهبری دکتر مارتین لوتر کینگ جونیور، ازجمله خواهان براندازی تفکیک نژادیِ بیرحمانه و تبعیضِ ساختاری در بیرمنگام بودند و نیز خواهانِ حق رأی و شغل و امکان راهیابی همۀ بچهها با هر رنگ پوستی به مدارس دولتی. مبارزان یکصدا میخواندند: «هیچچیز جلودارمان نخواهد بود.»
مارتین لوتر کینگ به زندان افتاد، اما آنجا هم بیکار ننشست و در قالب نامهای به نگارش دیدگاهش دربارۀ استراتژی صلحآمیز و بدون خشونت پرداخت. این نامه که امروز به «نامه از زندان بیرمنگام» معروف شده پاسخی است به گروهی از کشیشان سفیدپوست بیرمنگامی که او را فتنهگرِ خارجی خوانده و از او انتقاد کرده بودند. دفاعیۀ مفصل مارتین را میتوان در این جملۀ شاعرانه خلاصه کرد: «بیعدالتی در هرجا تهدیدی است برای عدالت در همهجا.» کینگ در این نامه توضیح میدهد که چطور میتوان از خشونتپرهیزی، یا به قول خودش «شمشیری که شفا میبخشد»، همچون ابزاری قدرتمند برای ایجاد دگرگونی در نظامهایی بهره گرفت که برای تعدی به حقوق مردم طراحی شدهاند.
«چرا نمیتوانیم منتظر بمانیم؟» داستانِ مبارزهٔ شهروندان علیه تبعیض است.
«چرا نمیتوانیم منتظر بمانیم؟» داستانِ مبارزهٔ شهروندان علیه تبعیض است که از زبان یکی از قدرتمندترین، شیواترین، و رساترین صداهای عدالتخواهیِ دورانِ مدرن روایت میشود. اکنون، بیش از هر زمانی، این کتاب سندی جاودانه است و گواهی عمیقاً انسانی بر دیدگاههای اخلاقی، عاشقانه، صلحجویانه، و در عین حال خردمندانه و شجاعانهٔ مارتین لوتر کینگ، مردی که در راه آنچه رؤیای خود میپنداشت متحمل سختیهای جانفرسا شد.
این کتاب سندی جاودانه است و گواهی عمیقاً انسانی بر دیدگاههای اخلاقی، عاشقانه، صلحجویانه.
حتی زمانی که زنی معترض به مبارزات وی در خیابان با کارد قفسهٔ سینهاش را شکافت، چه آن زمان که به زندان افتاد، چه آن هنگام که اف.بی.آی. کمونیستش خواند و ادگار هوور (رئیس اف.بی.آی.) دربارهاش گفت: «من از قیام یک مسیح سیاهپوست میترسم» و وی را بزرگترین خطر برای آمریکا و تحریککنندهٔ نژادی در کشور خواند. او در مبارزه با تبعیض چشم انتظار منجی نماند و قدم در راه گذاشت تا روزی جان سپرد.
تحریریۀ نشرنو
دیدگاهها
حذف فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.