اتمام موجودی
بهار پر دردسر
شاید هیچکس تصور نمیکرد ماجراجویی چند نفر که در روز ۲۸ ژوئن سال ۱۹۱۴، ولیعهد اتریش را در سارایوو به قتل رساندند، به جنگ مرگباری منتهی شود که قارۀ اروپا و بخشهای عظیمی از جهان را به کام خود کشید. سرعت رخدادها به اندازهای بود که تلاشهای دیپلماتیک راه به جایی نبرد و در نهایت، مجموعهای از ضعفهای نظام کهن که روابط کشورها را تنها بر اساس قدرت کشورگشایی و اتحادهای دوجانبه و چندجانبه و معاهدات پنهانی شکل میداد، همراه با محاسبات اشتباه، سردرگمی، و بدفهمی که عدم شفافیت به آن دامن میزد رهبران کشورها را همچون خوابگردهایی بیاراده به دام جنگ کشاند.
برپا کردن جنگ چندان دشوار نیست ولی متوقف ساختن ارابۀ جنگ که انسانها و کشورها را زیر چرخ بیرحم خود له میکند، کاری است بس دشوار.
در سال ۱۹۱۹ بعد از پایان «جنگی برای پایان دادن به همهٔ جنگها»، سه مرد قدرتمند جهان ــ وودرو ویلسون رئیسجمهور امریکا، دیوید لوید جورج نخستوزیر بریتانیا، و ژرژ کلمانسو نخستوزیر فرانسه ــ شش ماه در پاریس برای برقراری صلحی پایدار با یکدیگر گفتگو کردند. مارگارت مکمیلان در «پاریس ۱۹۱۹»، تاریخِ رواییِ ژرفاندیشانه و هیجانانگیزی از آن روزهای سرنوشتساز ارائه میدهد ــ روزهایی که به پیدایش کشورهای جدیدی همچون عراق و یوگسلاوی و فلسطین از ویرانههای امپراتوریهای ورشکسته و ترسیم دوبارهٔ مرزهای دنیای مدرن انجامید و بذرهای جنگ جهانی دوم و فجایع آن را در خود پرورد، فجایعی که تا امروز نیز ادامه دارد.
تصویر درخشانی که مارگارت مکمیلان از مردان پاریس، آنچه سعی میکردند انجام دهند، موفقیتهایی که به دست آوردند، و دلایل ناکامیشان ترسیم میکند، دقیق و بجاست. این داستان همچون هر شرح تاریخی ارزشمندی میتواند علاوه بر گذشته بر اکنون نیز نور بتاباند و راهنمای ما در آینده باشد.
تحریریۀ نشر نو
دیدگاهها
Clear filtersهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.