صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی
مرشد و الیزابت
دور و برتان را که نگاه میکنید افراد زیادی را میبینید که هر کدام برای درمان دردی جسمی یا روحی دنبال شفا و درمان هستند. از این مشاور به آن مشاور، از این راهنما به آن راهنما، از این پزشک به آن پزشک. گاهی هم باید ماهها در صف ایستاد تا نوبت ویزیت نیم ساعتهای فراهم شود بیاینکه در آن نیم ساعت و نیم ساعتهای بعد لزوماً معجزهای رخ بدهد.
اما شده هیچوقت دقیقاً به دور و برتان نگاه کنید ببینید بپرسید که آیا جور دیگری هم میتوان درمانگر پیدا کرد؟ آیا نمیتوان درمانگری پیدا کرد که کارش نه لزوماً درمانگری است نه کسی از او انتظار دارد که درمان کند؟ لابد میگویید دل خوش سیری چند! بگذارید بگوییم که کسی پیدا شده که داستان شگفتانگیز درمان شدنش را با خلاقیت و دقتی شگفتانگیز نوشته است. نوشته است بی اینکه نویسنده یا زیستشناس بوده
صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی
مرشد و الیزابت
دور و برتان را که نگاه میکنید افراد زیادی را میبینید که هر کدام برای درمان دردی جسمی یا روحی دنبال شفا و درمان هستند. از این مشاور به آن مشاور، از این راهنما به آن راهنما، از این پزشک به آن پزشک. گاهی هم باید ماهها در صف ایستاد تا نوبت ویزیت نیم ساعتهای فراهم شود بیاینکه در آن نیم ساعت و نیم ساعتهای بعد لزوماً معجزهای رخ بدهد.
اما شده هیچوقت دقیقاً به دور و برتان نگاه کنید ببینید بپرسید که آیا جور دیگری هم میتوان درمانگر پیدا کرد؟ آیا نمیتوان درمانگری پیدا کرد که کارش نه لزوماً درمانگری است نه کسی از او انتظار دارد که درمان کند؟ لابد میگویید دل خوش سیری چند! بگذارید بگوییم که کسی پیدا شده که داستان شگفتانگیز درمان شدنش را با خلاقیت و دقتی شگفتانگیز نوشته است. نوشته است بی اینکه نویسنده یا زیستشناس بوده باشد، اما حاصل کار هم شباهتی به رمان دارد هم به تاریخ طبیعی و متون زیستشناسی تجربی. هم خواندنیست هم آموختنی.
الیزابت تووا بایلی تاریخ طبیعی حلزون را بهطرزی شاعرانه نوشته است.
صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی
این کتاب غیرداستانی دربارهٔ زنی است که سعی میکند از بیماری ناشناختهای که دارد روح و جسمش را میخورد جان بهدر ببرد. این کتاب شعر نیست، اما الیزابت تووا بایلی تاریخ طبیعی حلزون را بهطرزی شاعرانه نوشته است. یک روز دوستی هدیهای کوچک اما سرنوشتساز به او میدهد: گلدانی بنفشه با یک حلزون جنگلی قهوهای کوچک، تنها حیوان خانگیای که در این شرایط ممکن است یک بیمار بتواند تحملش کند.
کمکم معلوم میشود که میان شیوهٔ زندگی حلزون و وضعیت جدید زندگی نویسنده در دورهٔ بیماری شباهتهای غیرمنتظرهای وجود دارد: حلزون برخلاف ظاهر آسیبپذیرش موجودی مقاوم است که از پس نبردهای چندصد میلیون سالهٔ حیات در زمین برآمده است و درسهای گرانبهایی میتوان از آن آموخت، درسهایی که برای آموختنشان باید وقتی نامحدود و تمرکزی ابرانسانی داشته باشید تا آهستهترین صداها را بشنوید: صدای غذا خوردن آن حلزون وحشی را، و ظریفترین حرکات را ببینید: آداب تنهایی و عاشقی را. تصویر همه اینها چیست؟ مرشدکی چندمیلیون ساله از گذشتههای بسیار دور این سیارهٔ بیماری و استقامت.
 
تحریریۀ نشر نو
 
	 
	

 
								 
								 
								 
								 
								 
								
نسرین کریمی –
این کتاب مثل یک فنجان چای داغ در یک عصر سرد بود برام. وقتی حرف از تنهایی و بیماری میاد، معمولاً آدمها میترسن یا فرار میکنن، اما نویسنده با صبر و توجه به یک موجود کوچک، دریچهای به امید و سکوت باز میکنه. من بعضی از بخشها رو آهسته خوندم تا لحظه به لحظهاش رو حس کنم.
مدیر فروشگاه ادمین سایت –
از بیان دلنشین شما سپاسگزاریم
دقیقاً همین آرامش و نرمی در نگاه نویسنده است که باعث میشود کتاب برای بسیاری از خوانندگان تجربهای آرام و درعینحال الهامبخش باشد.
علی مرادی –
برای من کتاب خیلی کند پیش میرفت. بعضی فصلها اونقدر درباره جزئیات حلزون صحبت میشد که نزدیک بود خسته بشم. اگر آدم پرکاری باشی و ذهنش در حرکت باشه، شاید نتونی ارتباط برقرار کنی.
مدیر فروشگاه ادمین سایت –
ممنون از نظر شما
درست میفرمایید، کتاب عمداً با ریتمی آرام و جزئیات زیاد نوشته شده تا تجربهای متفاوت از سرعت روزمره ایجاد کند، اما این سبک ممکن است برای برخی خوانندگان کند به نظر برسد.
سحر پوشیرا –
دریافت اینکه یک زندگی به ظاهر ساده مثل زندگی یک حلزون میتونه درسهایی عمیق به ما بده، برایم جالب بود. حتی وقتی در بدنم محدود شدم، دیدم که زندگی هنوز در حرکت است، حتی اگر خیلی آرام. ترجمه اگر روانتر بود عالیتر میبود، اما کلیت تجربه خیلی خوبه.
مدیر فروشگاه ادمین سایت –
سپاس از بازخورد ارزشمند شما
برداشتتان دقیق است؛ نویسنده با همین نگاه توانسته از دل تجربه بیماری، معنایی تازه از تداوم و امید در زندگی بیافریند.
محمد حسینی –
کتاب ارزشش رو داره، مخصوصا برای کسانی که دوست دارن درونشون بیشتر آرامش پیدا کنن. اما اگر دنبال داستان پرماجرا باشی، این یکی ممکنه برات خیلی ساکن باشه. من وسطش چند بار مکث کردم.
مدیر فروشگاه ادمین سایت –
ممنون از نظر شما
درست اشاره کردید، این اثر بیشتر تجربهای آرام و دروننگر است تا داستانی پرحادثه. نویسنده قصد داشته سکون را بهعنوان بخشی از زندگی نشان دهد.
نگار شایانفر –
یکی از متفاوتترین کتابهایی بود که خوندم. اون آرامشی که از مواجههی دقیق با یک موجود کوچک به آدم منتقل میشه — لحظه لحظهاش رو دوست داشتم. کلماتی که برای توصیف بافت حلزون، راه حرکتش و لحظههای سکوت نوشته شده، جادوییاند.
مدیر فروشگاه ادمین سایت –
از نظر زیبای شما سپاسگزاریم
دقیقاً همین ظرافت در مشاهده و زبان شاعرانه نویسنده است که کتاب را متمایز میکند و به خواننده حس آرامش و تأمل میدهد.
پیمان فیروزی –
متأسفم بگم ولی برای من جذابیت نداشت. بعضی قسمتهاش یه جور شکسته و پراکنده بود. احساس میکردم انتظار داشتم داستان رو ادامه بده، اما بیشترش تأملاتی بود که گاهی تکراری مینمود.
مدیر فروشگاه ادمین سایت –
ممنون از نظر صادقانه شما
درست میفرمایید، ساختار کتاب روایی نیست و بیشتر بر تأملات و توصیفها تکیه دارد. همین رویکرد آرام و تأملی ممکن است برای بعضی خوانندگان کمتر جذاب باشد.
leila –
اگر بخوای با چشمی آرامتر به دنیا نگاه کنی، این کتاب گزینهی خوبیه. وقتی نویسنده از تنهایی، بیماری و امید حرف میزنه در کنار یک حلزون، آدم یاد میگیره قدر کوچکترین زندگیها رو هم بدونه. بعضی بخشهاش برای کسی که همیشه فعاله ممکنه کند باشه، اما ارزشش رو داره.
مدیر فروشگاه ادمین سایت –
سپاس از نگاه دقیق شما
کاملاً درست گفتید، هدف نویسنده همین تغییر زاویه دید است؛ یافتن معنا در سکون و در جزئیترین جنبههای زندگی.
امیر پارساوند –
کتاب جالبیه، به خصوص اون قسمتهایی که نویسنده از وضعیت خودش و حلزون حرف میزنه. اما ترجیح میدادم بعضی توضیحات زیستی کمتر باشن تا تمرکز بیشتر روی تجربه انسانی باشه. گاهی تمرکز روی حلزون زیاد میشه.
مدیر فروشگاه ادمین سایت –
ممنون از بازخورد شما
درست میفرمایید، نویسنده عمداً جزئیات زیستی را پررنگ کرده تا پیوند میان مشاهده علمی و تجربه انسانی را نشان دهد، اما ممکن است برای برخی خوانندگان این بخشها کمی طولانی به نظر برسد.
مهسا نوری –
واقعا تأثیرگذار بود. وقتی وضعیت جسمی محدود میشه، آدم معمولاً از زندگی جدا میشه، اما این کتاب بهم یاد داد که حتی وقتی توان حرکت نداری، میتونی زندگی رو ببینی — از پس پنجره، از پس یک موجود کوچک. من بارها برگشتم به بخشهایی که تأثیر گذاشته بود، چون حس میکنم این کتاب مثل دوستیه؛ دوست صامت، آرام و مؤثر.
مدیر فروشگاه ادمین سایت –
از خواندن دیدگاه شما خوشحالیم
این کتاب دقیقاً برای همین تجربه نوشته شده؛ یافتن معنا و پیوستگی زندگی در آرامترین و محدودترین لحظات.