معیارهای قابلیت در تفکر نقادانه
همۀ ما میاندیشیم و کیفیت اندیشیدن ما بر کیفیت زندگی ما (ازجمله یادگیری و آموزش ما) تأثیر میگذارد. اندیشیدن با توجه به میزانِ دشواریِ هدف، پرسش، مسأله، موضوع، تصمیم، و استدلال در سطوح گوناگون شکل میگیرد. بیشتر اندیشیدنها ما به تلاش چندانی نیاز ندارند؛ ما صرفاً بدون تأمل و خودکار میاندیشیم. مثلاً، اگر از ما بپرسند «چای دوست دارید یا قهوه؟» برای پاسخ دادن به آن به تلاش فکری چندانی نیاز نداریم. اما اگر از ما بپرسند «علل عقبماندگی و شکست برخی ملتها چیست؟»، برای پاسخ دادن به آن، نیاز داریم که فهم و دانشی عمیق از موضوع داشته باشیم که خود مستلزم خبرگی در اندیشیدن است.
خبرگی و ورزیدگی در اندیشیدن، همانند خبرگی و ورزیدگی در رشتههای ورزشی، جز با تمرین و کوشش آگاهانه به دست نمیآید. از سوی دیگر، ورزیدگی در اندیشیدنْ ما را برای فعالیتهای فکری دشوارتر و پیچیدهتر توانا میسازد (همانطور که ورزیدگی در یک رشتۀ ورزشی ما را برای فعالیتهای دشوارترِ جسمانی توانا میسازد). پیادهروی و دویدن و ژیمناستیک هر سه ورزشاند. همۀ ما، اگر مشکل خاصی نداشته باشیم، پیادهروی میکنیم. پیادهروی ورزش دشواری نیست و به مهارت خاصی نیاز ندارد و کمتر کسی راه رفتن ما را قضاوت میکند. اما تعدادِ کمتری از ما میتوانیم بدویم. دویدن نیاز به تلاش بیشتری دارد و احتمال اینکه دویدنمان را قضاوت کنند بیشتر است. به همین ترتیب، ژیمناستیک ورزش دشواری است که به بیشترین مهارت و ورزیدگی نیاز دارد و شمار کسانی که توان انجامدادن حرفهایِ آن را دارند اندک است. لازمۀ ورزیدگی در اندیشیدنْ یادگیریِ سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه) است. ریچارد پل آن را به سادهترین شکل چنین تعریف کرده است: «سنجشگرانهاندیشیْ اندیشیدن دربارۀ اندیشیدن به قصد ارتقای اندیشیدن است.»
سنجشگرانهاندیشیْ ابزارهای عقلانی برای تحلیل و ارزیابیِ اندیشیدنِ خودمان و دیگران و نظارت بر آن را در اختیارمان میگذارد و به ما میآموزد که چطور هدفهای مهم و پرسشهای اساسی را تشخیص دهیم و میان آنها و هدفهای کماهمیت و پرسشهای فرعی فرق بگذاریم؛ همچنین به ما میآموزد که چطور با جمعآوری اطلاعات مناسب و تحلیل کارآمد آنها به سمت هدف و پاسخ پرسشمان حرکت کنیم.
دیدگاهها
حذف فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.