
(متولد ۱۳۳۴) مترجم و ویراستار آثار ادبی و فلسفی است. او آثار متعددی در فلسفه سیاسی، فلسفه زندگی، ادبیات بلوک شرق، به فارسی ترجمه و منتشر شده است. سرپرستی ترجمه چند مجموعه کتاب از جمله نسل قلم، تجربه و هنر زندگی، مجموعه نام آوران فرهنگ را بر عهده داشته است. به قلم این مترجم و ویراستار قریب یکصد و بیست ترجمه و ویراستاری یکصد طی سی و پنج سال فعالیت فرهنگی منتشر شده است. علاوه بر ترجمه ویراستاری تدریس فلسفه سیاسی، همچنین روزنامهنگاری و همکاری مستمر با نشریهها و مجلهها از دیگر فعالیتهای اوست. از ایشان ترجمۀ کتابهای «داستایفسکی: جدال شک و ایمان» اثر ادوارد هلتکار، «مارکسیستها» اثر سی. رایت میلز، «فلسفۀ سیاسی جان استیوارت میل» اثر جان گری، «فلسفۀ کییر کگور»، «فلسفۀ جان استیوارت میل»، «فلسفۀ داستایفسکی» اثر سوزان لی. اندرسون، «فلسفۀ کامو» اثر ریچارد کمبر و «فلسفۀ تنهایی» اثر لارس اسونسن در فرهنگ نشرنو چاپ شده است.
جان استیوارت میل
یگانه مقصودی که برای آن افراد بشر حق دارند به صورت فردی یا جمعی در آزادی عمل هر یک از افراد مداخله کنند صیانت ذات است... یگانه مقصودی که اِعمال قدرت بر هر یک از اعضای جامعهای متمدن را، حتی بر خلاف ارادهٔ او، موجه میسازد پیشگیری از صدمه رسیدن به دیگران است. خیر خود شخص، چه خیر جسمانی و چه خیر اخلاقیاش، دلیل کافی برای این کار بهدست نمیدهد...یگانه بخشی از رفتار فرد که وی در قبال آن مسئول جامعه است بخشی است که به دیگران ارتباط دارد. در بخشی که صرفاً به خود او مربوط است، استقلال او، از منظر حق، مطلق است. فرد فرمانفرمای خویش است، فرمانفرمای جسم و جان خویش.
-جان استیوارت میل، رسالهٔ آزادی
داستایفسکی: جدال شک و ایمان
داستایفسکی: جدال شک و ایمان
نیچه میگوید: «آن کس که با هیولاها پنجه در میافکند، باید بههوش باشد که مبادا خود هیولا شود، و آنگاه که زمانی دراز چشم به مغاک میدوزی، مَغاک نیز چشم به روی روحت میگشاید.»
در زندان اومسک، داستایفسکی چهار سال با راندهشدگانی زیست که از قراردادها و رسوم اجتماعی عادی معاف بودند -موجوداتی که به هستی حیوانی بازگشته بودند. او به مغاکی چشم دوخته بود که در آن عنصر خام شهوت مجرد بشری میجوشید و مغاک داخل در روح او میشد. او شاید خود هنگامی که پا به زندان گذاشت انسانی غیرعادی بود. در آنجا او آموخت که خود را با جهانی غیرعادی وفق دهد، و هنگامی که سر برآورد نگاه کج و معوجش نمیتوانست به کانونی دیگر دوخته شود.
انسانهای عادی در رمانهای داستایفسکی همانقدر نادرند که در محوطۀ زندان. جهان او جهان جنایتکاران و قدیسان، هیولاهای رذیلت یا فضیلت بود. داستایفسکی سی و سه ساله بود که آهنگر زندان غل و زنجیر از پایش گشود تا بار دیگر قدم به جهان انسانهای آزاد بگذارد، اما این جهانی بود که بهواسطۀ دورهای که او از سر گذرانده بود برای همیشه چهره عوض کرده بود. سالهای رشد به پایان رسیده بود، اما هنوز سالهای طولانی تب و هیجان باید طی میشد تا سرانجام نبوغ وی بیان هنریاش را دربارۀ مسائل خیر و شر که روحش را در سایۀ تاریک زندان میخوردند پیدا کند.
فلسفهٔ تنهایی
معرفی کتاب فلسفه تنهایی
احساس تنهایی، احساسی است که همگیمان از کودکی با آن آشنا هستیم، از آن روزی که انگار همه همبازی داشتند غیر ما؛ از آن شبی که در غم تنهایی گذراندیم، هرچند خیلی دلمان میخواست همراه و همدمی داشته باشیم؛ از آن مهمانی که در آن هیچکس را نمیشناختیم و دور و برمان پر از آدمهایی بود که سخت گرم صحبت با هم بودند؛ از آن شبی که کنار همدممان به خواب رفتیم اما میدانستیم که دیگر همدم یکدیگر نیستیم.
فلسفه داستایفسکی
شخصیتهای رمانهای داستایفسکی با گذشت زمان از ما دور نمیشوند؛ پیر نمیشوند، به قلمرو اثیری الهگان هنر کوچ نمیکنند... آنها در شبهای بیخوابی و تاریک بر در میکوبند، به بالینمان میآیند و ما را به گفتگوهای پرتشویش میکشانند.
با هر تپش قلبمان داستایفسکی به ما میگوید: «آری، میدانم؛ و بیش از آن هم میدانم، و چیزهای دیگری هم جز آن میدانم.» او با نگاه خیرۀ نافذ و مرموزش همواره در برابر ما میایستد، این راهنمای هشیار و تیزبین روح ما، و همزمان هم ما را هدایت میکند هم میپایدمان.
فلسفهٔ کامو
فلسفه کییرکگور
فلسفۀ امروزین علوم اجتماعی
فلسفۀ جان استیوارت میل
فلسفۀ رالز
فلسفۀ سیاسی آیزایا برلین
ادعای اصلی کتاب حاضر این است که یک اندیشهٔ واحد با نیروی بنیانکن عظیم، یعنی پلورالیسم ارزشی، نیروی حیاتیِ همهٔ آثار برلین است. بر طبق این اندیشه، ارزشهای غایی بشری عینی اما مختلف است و این اختلاف فرونکاستنی است. پیامد این اندیشه برای فلسفهٔ سیاسی این است که تصور جامعهٔ کاملی که در آن همهٔ آرمانها و خیرهای اصیل به دست آید نهتنها اوتوپیایی، بلکه ذاتاً متناقض است. لیبرالیسم برلین رواقی و تراژیک است؛ کشمکش و تضاد را میان ارزشهای رقیب اجتنابناپذیر میداند، و خسران ناشی از آن را جبرانناپذیر میشمارد. از آنجا که اندیشهٔ سیاسی برلین وجه مشترکی با امیدها و توهّمات لیبرالیسمهای گذشته و حال در مورد امکان سازگاری آزادیها و برابریهای بنیادین ندارد، حیات مجددی به سنت فکری لیبرال میبخشد.
فلسفۀ سیاسی جان استیوارت میل
فلسفۀ سیاسی جان استیوارت میل
در این کتاب نظر رایج راجع به آثار جان استیوارت میل دربارهٔ آزادی، به پرسش کشیده شده است. از دیرباز نظر رایج دربارهٔ رسالهٔ آزادی این بوده که جان استیوارت میل در این رساله دست به کاری محال زده است ــ یعنی دفاعی فایدهگرایانه از اولویت آزادی نسبت به سایر ارزشها. هدف نویسنده در این پژوهش این است که با تحلیل متن و بازسازی استدلالِ میل نشان دهد که دفاع فایدهگرایانهٔ او از اولویت آزادی نسبت به سایر ارزشها، آن کار محالی نیست که منتقدان نشان دادهاند و آموزهٔ آزادی میل بهخوبی درون فایدهگرایی غیرمستقیم و نوعی لیبرالیسم کمالخواهانه میگنجد. جان گری در این ویراست جدید، فصلی به کتاب افزوده و آنچه را که خود رشته است پنبه کرده؛ و نهتنها لیبرالیسمِ میل، که همهٔ لیبرالیسمها را به باد انتقادی ویرانکننده گرفته است. جوابیهای از جورج کراودر به انتقادهای جان گری نیز ضمیمهٔ این کتاب شده است.