آن بالا نوشته شده است…

آن بالا نوشته شده است… شاهکارهای ادبی نیازی به معرفی ندارند. دن کیشوت را چگونه باید معرفی کرد؟ یا تریسترام شندی را؟ یا مثلاً کمدی الهی را؟ «ژاک قضا و قدی و اربابش» هم از همین‌هاست. نه نیازی

ادامه ›

کافکا: انسان خاکستری

کافکا: انسان خاکستری از هر نویسنده‌ای تصویری ذهنی داریم. پرتره‌ای از او برایمان می‌شود جلوۀ جسمی‌اش، بعد آن جسم راه می‌افتد کارهای متناسب با تصوری را انجام می‌دهد که ما از او برای خودمان ساخته‌ایم. تصویر ذهنی را

ادامه ›

بی‌خویشتنی فلسفی

بی‌خویشتنی فلسفی چرا دریابندری نهایتاً از برابرنهاد مرسوم‌تر «ازخودبیگانگی» برای Alienation احتراز می‌کند، برابرنهاد کم‌کاربردتر «بی‌خویشتنی» را برمی‌گزیند، و نام کتاب خود را می‌گذارد «درد بی‌خویشتنی»؟ آیا می‌توان گفت که او برای یافتن برابرنهاد‌ به‌نظر مترجمانۀ خود «می‌فلسفد»؟

ادامه ›

روسیهٔ مخوف

روسیهٔ مخوف روسیه: سرزمین داستایفسکی و تالستوی و دورهٔ موسوم به «زرین» در ادبیات؛ سرزمین تزارها؛ نارودنیک‌ها؛ انقلاب؛ کمونیسم؛ سرزمین یسه‌نین و ماندلشتام و آخماتوا و دورهٔ موسوم به «سیمین» در ادبیات؛ مُلک طلق استالین؛ گولاک و تصفیه‌های

ادامه ›

کاموی عاشق

کاموی عاشق «راز وجود آدمی، نه‌تنها زیستن، بلکه داشتن چیزی‌ست که به‌خاطر آن زندگی کند» برادران کارامازوف فئودور داستایفسکی  در سال ۲۰۱۸ انتشارات گالیمار نامه‌های عاشقانه آلبر کامو و ماریا کاسارس را منتشر کرد. کاترین کامو، دختر آلبر

ادامه ›

از درکِ یک پایان، تا…

از درکِ یک پایان، تا… رمانِ فقط یک داستان را از منظری می‌توان ادامه‌ی تأملاتِ داستانیِ جولیان بارنز درباره‌ی حافظه و زمان دانست. بن‌مایه‌ی اصلیِ رمانِ مشهورِ او درکِ یک پایان نیز به‌واقع همین احضارِ گذشته، و در

ادامه ›