از صدای سخن عشق…
برخلاف تصور بسیاری از ما که عشق را موضوعی سهل و ممتنع تصور میکنیم، عشق یکی از آن موضوعات ازلی و ابدی حوزۀ فلسفه است که هیچگاه از حوزۀ شمول مباحثی که به یقین دربارۀ آنها نمیتوان سخن گفت، خارج نمیشود. از همین روست که از فلسفۀ روزگار باستان گرفته تا فلسفۀ معاصر، همواره مورد واکاوی قرار گرفته و چیستی آن به اشکال مختلف (از عشق زمینی گرفته تا عشق معنوی) به بحث گذاشته شده است.
یکی از ویژگیهای عشق غنایی است که از آن بر خوردار است و این نکته ناشی از حضور آن در زمینههای بسیار متنوع و متفاوتی است که در ساحت زندگی میتوانند داشته باشد و به واسطۀ همین صفت است که آن را در موارد بسیار گوناگون و متنوعی بکار میبرند؛ از عشق به کار، عشق به جنس مخالف، عشق به شهرت و عشق به ایدئولوژی و مذهب گرفته تا عشق به هنر و… این گوناگونی یکی از شاخصههای اصلی مفهوم عشق است که از ذات متغیر آن حکایت دارد و همین مسأله است که باعث پیچیدگی آن میشود.
شاید کتابهای بسیاری بتوان یافت که در آن دربارۀ عشق سخن گفته باشند، اما در میان این گونه آثار (به ویژه به زبان فارسی) بهندرت بتوان کتاب ارزندهای یافت که نگاهی غیرسطحی و عمیق به این مقوله داشته باشد؛ کتابی که عشق را از منظری فلسفی مورد توجه و واکاوی قرارداده و مخاطب را به دریافتی قابل اعتنا در این زمینه رهنمون شود.
کتاب «فلسفۀ عشق» اثر اروینگ سینگر که با ترجمه میثم محمدامینی و به همت نشر نو منتشر شده است، در این زمینه یک استثناء محسوب میشود؛ اثری به قلم استادی آشنا به فلسفۀ عشق که در این حوزه دارای پژوهشهای درازمدت و دامنهدار است و همین ویژگیها باعث شده تا حاصل کار او به نگارش کتابهایی ارزنده و کاربردی بینجامد.
اروینگ سینگر استاد فلسفۀ دانشگاه امآیتی، در حوزۀ فلسفۀ عشق بسیار کار کرده است. عشق، ماهیت و فلسفه آن موضوعی است که او سالهایی طولانی از عمر خود را صرف پژوهش دربارۀ آن کرده و از ابعاد گوناگونی بدان پرداخته است. سهگانۀ معروف او در این باره که تحت عنوان «ماهیت عشق» شناخته میشود که در فاصلۀ سالهای ۱۹۶۶-۱۹۸۹م تألیف شده است و اسامی هریک از کتابهای این سه گانه بدین قرار است: «افلاطون تا لوتر»، «عشق شهسوارانه و رمانتیک»، و «دنیای مدرن» ؛ سه گانهای که پر بیراه نیست اگر آنها را به عنوان آثاری کلاسیک شده در این زمینه محسوب کنیم که اهل نظر عموماً مطالعۀ آنها را به علاقمندان جدی این حوزه توصیه می کنند.
اما چنانکه آلن سوبل در نوشتۀ آغازین کتاب «فلسفۀ عشق» بدان اشاره کرده، مخاطبی که قصد خواندن این سه گانه را دارد، خوب است که مطالعات خود در این باره را با کتاب کوچک «فلسفۀ عشق» آغاز کند. کتابی که اگرچه مدتها بعد از انتشار سه گانه مورد اشاره، در سال ۲۰۰۹ منتشر شده اما به اعتراف خود نویسنده چکیدهای است از رویکرد و دیدگاههای او در زمینۀ عشق و فلسفۀ آن؛ کتابی که به گونهای خلاصهوار، عصارۀ بحث سینگر را که در طول سالها پژوهش در صفحات پرشمار مطرح کرده، مرور میکند.
افزون براین، این کتاب دربرگیرندۀ واپسین نظرات سینگر دربارۀ عشق و روایتی خلاصه شده از دیدگاههای تکاملیافتۀ او در این زمینه است. سینگر به گونهای آگاهانه در این کتاب سعی کرده مسألۀ عشق و ابعاد فلسفی و روانشناختی آن را به شکلی ساده و همه فهم مطرح کند که مخاطبان غیرحرفهای که چندان با حوزۀ فلسفه آشنا نیستند و پیشینۀ فلسفی بحث را هم نمیدانند، بتوانند بدون مشکل محتوای آن را دریابند.
یکی از دلایل طرح غیر فنی و سادۀ مباحث کتاب «فلسفۀ عشق» این است که مطالب آن در اصل از دل مصاحبههایی بیرون آمده که یک تهیهکننده رادیویی با اروینگ سینگر انجام داده و به همین خاطر سبک کتاب، متفاوت با دیگر آثار سینگر شده و زبان آن نیز غیرفنی، بیتکلف، محاورهای و همه فهم از کار در آمده است. سینگر راضی از چنین مسألهای دربارۀ آن می نویسد: «این شیوۀ غیرمدون در اغلب موارد امکان بیرون کشیدن اندیشههایی را فراهم آورده است که پیشتر نمیتوانستم به روشنی و صراحت بیان کنم». اگر چه سینگر سالها به اندیشه و پژوهش در ماهیت عشق، فلسفۀ عشق و ابعاد گوناگون عشق مشغول بوده، اما او باور دارد که هنوز ناگفتههای این حوزه فراوان است و پژوهشهایی با رویکرد علوم شناختی و عصبشناسی که میتواند گشایشگر ابعادی تازه از عشق به روی پژوهشگران باشد.
«فلسفۀ عشق» جدای درآمدی به قلم آلن سوبل و یادداشت خود نویسنده به عنوان مقدمۀ کتاب، از هفده بخش کوتاه تشکیل شده است. کوتاهی فصول کتاب و سادگی زبان آن کمک میکند مخاطب مباحث نویسنده را به سادگی دریافته و خط کلی حاکم بر آن را که جنبههای مختلف مفهوم عشق را مورد توجه قرار میدهد، دنبال کند.
سینگر بحث را با طرح این پرسش آغاز میکند که آیا عشق مفهومی جدید است؟ او در ادامه این ادعا که عشق رمانتیک، پدیدهای جدید و قرن نوزدهمی است، به پرسش میکشد. سپس به مفهوم عشق در روزگار باستان نظر دوخته و به واکاوی شیوۀ ایدهآلیستی نگرش به مفهوم عشق در روزگار افلاطون میپردازد. او در فصول بعدی بحث خود را به دورههای میانه کشیده و از عشق شهسوارانه و از جنبههای گوناگون عشق رمانتیک سخن میگوید و همچنین به تبیین دیدگاههای فلاسفهای میپردازد که طرح چنین نگرشی به عشق حاصل نظریات آنها بوده است.
به این ترتیب سینگر در کتاب خود به شکلی موجز مروری دارد به مفهوم عشق در دوره های مختلف و از دیدگاه اندیشمندانی همچون افلاطون، هیوم، هگل، روسو، فروید، شوپنهاور و نیچه و او همچنین از تأثیری که نگرشهای مختلف دربارۀ مفهوم عشق بر زندگی و روابط انسانی چه از منظر عاشقانه و چه از منظر جنسی دارد، غافل نمیشود.
اگر چه خاستگاه فکری و فرهنگی کتاب و نویسندهاش، غربی است و بدیهی است که در متن آن نیز از فلاسفه مغرب زمین و دیدگاههایشان سخن میگوید، اما با این حال جنبههای ازلی و ابدی و جهانشمول عشق چنان پررنگ است که اندیشیدن به آن از این چشمانداز نیز سودمندیهای بسیاری برای مخاطبانی از همۀ فرهنگها دارد. با این حال خواندن کتابی این چنین غنی و این چنین ساده که مفاهیم فلسفی را به شکلی عمومی مطرح کرده این حسرت و دریغ را به همراه دارد که ای کاش روزی چنین کتابی در ساحت فلسفۀ شرق و یا از منظر صاحبان اندیشه و متفکران ایرانی و اسلامی نوشته شود.
نیره رحمانی
منبع: الف