دربارۀ تجدد، سیاست، فرهنگ

دربارۀ تجدد، سیاست، فرهنگ

پیوند و گسست سنت و مدرنیته را بسیارى اندیشمندان پرسش‌‌انگیز دانسته‌اند: گاهى پیوستگى را چنان برجسته ساخته‌اند که نو بودن در محاق رفته است؛ گاهى گسست را آن اندازه بنیادى دانسته‌اند که پیوندها نادیدنى شده است. پرداختن به تجدد در این کتاب چنان است که نه گسست‌ها و نو بودن‌ها نادیده مى‌مانند نه پیوندها انکار مى‌شوند. بااین‌همه، به خلاف روایت‌هاى کژتاب از تجدد در ایران، سخن از تجددى است که هرچند جدید است، از دلِ سنت سر برمی‌کشد؛ و طرفه آنکه ـــ به عقیدۀ مؤلف ـــ این سنتِ تجددپرور سنتى غیرغربى است؛ سنّتى ایرانى که تجددى ایرانى مى‌زاید.

دربارۀ‌ تجدد، سیاست و فرهنگ را گفتارها و گفتگوهایى شکل مى‌دهند که همگى حول مسألۀ تجدد مى‌گردند. آنچه دربارۀ تجدد ـــ خواه در ایران و خواه در سرزمین‌هاى دیگر ـــ گفته شده است، گاه از منظر فرهنگ است و گاه از دیدگاه سیاست. اما بیشتر سخن از هنگامۀ درهم‌تنیدۀ این دو است در پیوند با تجدد. از همین روست که نوشته‌هایى دربارۀ «سیاست و حکومت در امریکا» کنار مطالبى راجع به «تحولات و موانع تجدد در ایران» نشسته است تا بتوان «کارنامۀ برخى از فرهنگ‌سازانِ» ایرانى را با وسعت دید و فراخ‌نگرىِ هرچه بیشتر سنجید.