اتمام چاپ
پیشرفت دموکراسی در یک جامعه کاملاً وابسته به سطح درک یک جامعه از دموکراسی است. برای اینکه دموکراسی ریشه بگستراند و از لحاظ کیفی پیشرفت کند، باید قبل از هر چیز درک جامعه از دموکراسی ارتقا یابد. به همین دلیل آموزش شهروندی برای دموکراسی مهم است و لازم است که از این طریق علاقۀ شهروندان به مشکلات اجتماعی و همچنین حضور آنها در صحنه را افزایش دهیم. هنگامی که فرد به جامعهای که به آن تعلق دارد علاقهمند باشد، تمایل بیشتری برای درک دموکراسی خواهد داشت و، بهدنبال درک بیشتر دموکراسی، توان اجرایی جامعه افزایش مییابد و، در نتیجه، دموکراسی در جامعه پیشرفت میکند. اما درک و اجرای دموکراسی در عالم واقع کار سادهای نیست. با بازخوانی اینکه دموکراسی چه نوع مؤلفه و منطق و نظریهای را به ذهن ما متبادر میکند، میتوان به دشواری کار پی برد.
جمهوری کره (کرۀ جنوبی)، که امروزه یکی از قدرتهای اقتصادی جهان بهشمار میرود و بهقولی یکی از معجزات اقتصادی جهان شناخته میشود، در مدت هفتاد سال از یک کشور فقیر به شبکۀ قدرتهای ثروتمند دنیا پیوسته است. با این وجود جامعۀ کرۀ جنوبی، پس از رسیدن به دموکراسی از لحاظ کیفی افت کرده است. تبعیض طبقاتی بهسرعت و بهمراتب شدیدتر شده و امکان پویش اجتماعی، که در گذشته از طریق آموزش و پشتکار ممکن بود، به طرزی فاحش کاهش یافته است. چرا اوضاع به این صورت در آمد؟ چرا دموکراسی کرۀ جنوبی از تطابق با خواستههای اجتماعی و تغییرات ناتوان است؟ چرا نیروهای سیاسی ساختارگرا، ناتوان از تدوین فعالانۀ طرحهایی برای بهبود اوضاع، در رقابتهای محافظهکارانه گرفتار شدهاند؟
دموکراسی نمیتواند بهخودیخود بهدنبال راههای توسعۀ خویش باشد. بسته به اینکه جامعه چگونه بستر جغرافیایی و فرهنگی را ارتقا میبخشد، ممکن است در جهت پیشرفت یا پسرفت حرکت کند. دموکراسیها شبیه به یکدیگر نیستند. دموکراسیهای اروپایی و امریکایی با یکدیگر متفاوتاند. پس آیندۀ دموکراسی بستگی به این دارد که ما آن را چگونه به اجرا بگذاریم و توسعه بدهیم. آینده هم میتواند بهتر باشد و هم بدتر.
تحریریۀ نشر نو
دیدگاهها
حذف فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.