سرگذشت درمان
به گزارش «مؤسسۀ ملی سلامت روان» از هر چهار نفر یک نفر دچار بیماری روانی است، و احتمال اینکه افراد به خدمات روانپزشکی نیاز پیدا کنند بیش از هر تخصص پزشکی دیگری است. با این حال شمار بسیار زیادی از مردم آگاهانه از همان درمانهایی اجتناب میکنند که اکنون ثابت شده است علائم بیماری را از بین میبرند. ساموئل گلدوین میگوید: «هر کس پیش روانپزشک میرود، حتماً مغزش عیب پیدا کرده است.» بیدلیل نیست که خیلیها هرچه از دستشان برمیآید میکنند تا به روانپزشک مراجعه نکنند. حقیقت این است که روزگاری بیشتر مؤسسات روانپزشکی زیر سایۀ ایدئولوژی و علم غیر قابل اعتماد مورد سوءظن بودند و گرفتار دورنمایی از شبهپزشکی بودند که در آن فداییان زیگموند فروید تمام موقعیتهای قدرت را قبضه کرده بودند.
اکنون روانپزشکی، برای اولینبار در تاریخ طولانی و بدنامش، میتواند درمانهایی علمی، انسانی، و مؤثر به کسانی ارائه دهد که از بیماریهای روانی رنج میبرند. امروز روانپزشکی پس از انزوای علمی طولانی بالاخره جایگاه سزاوارش را در جامعۀ پزشکی کسب کرده است. البته تنها راهی که روانپزشکان میتوانند ثابت کنند که خود را از این ظلمات بیرون کشیدهاند این است که ابتدا به سابقۀ طولانی قدمهای اشتباهی که برداشتهاند اقرار کنند و داستان چگونگی غلبه بر گذشتۀ شبهانگیز خود را بدون هیچ سانسوری به اشتراگ بگذارند. اما تمامی داستان روانپزشکی صرفاً کمدی تلخ و تاریکی پر از لغزشهای عجیب و غریب نیست؛ داستانی کارآگاهی هم هست که با سه پرسش عمیق جلو رفته است، پرسشهایی که نسل اندر نسل روانپزشکان را درگیر کرده و به خود خوانده: بیماری روانی چیست؟ منشأ آن چیست؟ و، از همه ضروریتر برای هر رشتۀ پزشکی سرسپرده به قسم بقراط، اینکه چگونه میتوانیم بیماریهای روانی را درمان کنیم؟
جفری لیبرمن، رئیس پیشین انجمن روانپزشکی امریکا و استاد روانپزشکی در دانشگاه کلمبیا، در «دکترهای اعصاب» تاریخ روانپزشکی را در چشماندازی مدرن قرار میدهد تا دریافتی عمیق از سرگذشت آن بهدست دهد. او جهان پشت صحنۀ روانپزشکی و اشتباهات تاریخی آن را میکاود و دنیای نوین این علم و قلمرو و مرزهایش را پیش چشم خواننده مینهد.
تحریریهٔ نشر نو
دیدگاهها
حذف فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.