سیاست ایدئولوژی
این امریّه را در مشاجرات سیاسی بارهای شنیدهایم و احتمالاً خطاب به دیگران به کار بردهایم: “موضعتان را مشخص کنید.” هرکس، یا دستکم کسی که وارد بحث سیاسی-اجتماعی میشود، قرار است دارای موضع باشد وگرنه اساساً جدلی در نمیگیرد. شخص را باید از برچسبِ پُررنگش شناخت، نه فلسفۀ پر پیچوخم و استدلالها و مثالهای قابل تعبیر و تفسیرش. در این عنوانها و برچسبها چه کشفالاسراری نهفته است که ما را از سردرگمی میرهاند و به محل مورد نظر راهبری میکند؟
گاه برچسب مورد نظر به دست داده شده اما مواضع همچنان مبهم مانده است. در ایران در سالهای پیش از جنگ جهانی دوم چه بسیار آدمهای آزادمنش که به مرام ناسیونال سوسیالیسم اعتقاد پیدا کردند اما بعداً با شکست فاشیسم و افشای فجایع نازیسم در کمال شرمندگی دریافتند نشانی را عوضی گرفتهاند و این همان جایی نبوده که میخواستهاند به آن برسند. بنابراین ظاهراً برچسبِ مشخص هم ممکن است برای سر درآوردن از نیت مبلّغِ ایدئولوژی کفایت نکند. توضیحاتِ کلی و توصیفی هم در مواردی ممکن است به استحالۀ بنیادی و قلب ماهیت بینجامد.
در چند دهۀ گذشته کسانی عصر ایدئولوژی را پایانیافته اعلام کردهاند، با این استدلال که دنیای امروز و شرایط جدید بشر به مراتب پیچیدهتر از آن است که ایدئولوژیها بتوانند آن را توضیح دهند، تا چه رسد که بخواهند در پیِ تغییر آن برآیند. شاید در عرصۀ ایدئولوژی وجود نظریهپردازانی که یکتنه بتوانند طرحی عظیم برای کل بشریت درافکنند مربوط به گذشته باشد. اما اگر مشتاقِ بازی با اصطلاحات نباشیم و به معنا و کاربرد کلمات توجه کنیم، هر راهحلی که برای بیرونرفتن از این تنگنا ارائه شود، چه واقعاً مؤثر باشد و چه به تعبیر و تفسیر پدیدهها محدود بماند، ایدئولوژی است و ایدئولوژیک است. در هر حال، هر ایدئولوژیای نه منظومهای سرودۀ یک حماسهسرای کبیر، که دایرهالمعارفی است حاصل اندیشهورزی دستهجمعی و دربرگیرندۀ چیستهای فلسفی و چه باید کردهای علمی.
محمد قائد
دیدگاهها
حذف فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.