زیستن در زمانۀ دیکتاتوری
داستان با یک صبح پرکسالت برای شوخوف آغاز میشود. او که توان برخاستن و رفتن به سر کار اجباری را ندارد، بیش از آنکه مورد توجه و تیمار واقع شود، به خاطر اهمال در کار مورد تنبیه قرار میگیرد. سلامت زندانیان برای ادارهکنندگان اردوگاه بههیچوجه اهمیتی ندارد. آنها باید در هر حالی کار کنند و فقط وقتی دست بکشند که مرده باشند. کسی برای مقابله با وضعیت موجود کاری نمیتواند بکند و همگی ناچار به تحملاند.