
از مرگ تا شهابسنگِ پنهان
چندی بود به امکانِ داستانی به لحاظِ ادبی جدّی و سطحِ بالا اما در عینِ حال جذاب میاندیشیدم. نه داستانی صرفاً پلیسی، داستانی که در عینِ درگیرکردنِ خواننده با ماجراهای پرپیچوخم و دقیق لذتی ببخشد که ما دیگر
چندی بود به امکانِ داستانی به لحاظِ ادبی جدّی و سطحِ بالا اما در عینِ حال جذاب میاندیشیدم. نه داستانی صرفاً پلیسی، داستانی که در عینِ درگیرکردنِ خواننده با ماجراهای پرپیچوخم و دقیق لذتی ببخشد که ما دیگر
اگر به شما بگویند رمانی نوشته شده که از اتاقهای نمور و دالانهای مخوف و تاریک شوروی استالینی آغاز میکند و به آخرین دستاوردهای فیزیک مدرن در قرن بیست و یکم میرسد نظرتان چیست؟ داستان یک نقاش روس
در بعضی معرفیهای فارسی این کتاب نوشتهاند «رمانی طنزآمیز». توصیفی گمراهکننده و سرسری از رمان نویسندهای بانظام چون کوندرا. درست است که کوندرا، هم در رمانهایش هم در مقالات و یادداشتهایش، طنز را ارج مینهد و دن کیشوت
سرانجام تن میدهیم، مشتاقانه خوانندهای که مختصر آشنایی با براین مگی دارد، چندان در بند ادبیت یگانه رمان این فلسفهدانِ مشهور نخواهد بود. او پیشاپیش مفروض میگیرد که از فیلسوف یا فلسفهدان حرفهای رمان به معنای دقیقِ
اندو در این رمان مسیحیت را به باتلاق ژاپن میکشاند. خبر رسیده که پدر فریرا، مبلغ عالیرتبهی مسیحیت در ژاپن، تحت شکنجههای حکومت، از دینش برگشته و ایمانش را از دست داده است. سه نفر از شاگردان او