از مرگ تا شهابسنگِ پنهان
از مرگ تا شهابسنگِ پنهان چندی بود به امکانِ داستانی به لحاظِ ادبی جدّی و سطحِ بالا اما در عینِ حال جذاب میاندیشیدم. نه داستانی صرفاً پلیسی، داستانی که در عینِ درگیرکردنِ خواننده با ماجراهای پرپیچوخم و دقیق
از مرگ تا شهابسنگِ پنهان چندی بود به امکانِ داستانی به لحاظِ ادبی جدّی و سطحِ بالا اما در عینِ حال جذاب میاندیشیدم. نه داستانی صرفاً پلیسی، داستانی که در عینِ درگیرکردنِ خواننده با ماجراهای پرپیچوخم و دقیق
شاعر در کنار جلاد در بعضی معرفیهای فارسی این کتاب نوشتهاند «رمانی طنزآمیز». توصیفی گمراهکننده و سرسری از رمان نویسندهای بانظام چون کوندرا. درست است که کوندرا، هم در رمانهایش هم در مقالات و یادداشتهایش، طنز را ارج
سرانجام تن میدهیم، مشتاقانه خوانندهای که مختصر آشنایی با براین مگی دارد، چندان در بند ادبیت یگانه رمان این فلسفهدانِ مشهور نخواهد بود. او پیشاپیش مفروض میگیرد که از فیلسوف یا فلسفهدان حرفهای رمان به معنای دقیقِ کلمه