بیخویشتنی فلسفی
بیخویشتنی فلسفی چرا دریابندری نهایتاً از برابرنهاد مرسومتر «ازخودبیگانگی» برای Alienation احتراز میکند، برابرنهاد کمکاربردتر «بیخویشتنی» را برمیگزیند، و نام کتاب خود را میگذارد «درد بیخویشتنی»؟ آیا میتوان گفت که او برای یافتن برابرنهاد بهنظر مترجمانۀ خود «میفلسفد»؟