اپیزود هفتم، قسمت دوم | مرگ بر مستر بانتینگ
مرگ بر مستر بانتینگ ازرا پاوند در نامهای به رابیندرانات تاگور از او میخواهد که سفارش بانتینگ را به شخصی به نام پروفسور روریش بکند. در معرفی بانتینگ مینویسد: «او شاعری عالی است که میخواهد فارسی را بهتر
مرگ بر مستر بانتینگ ازرا پاوند در نامهای به رابیندرانات تاگور از او میخواهد که سفارش بانتینگ را به شخصی به نام پروفسور روریش بکند. در معرفی بانتینگ مینویسد: «او شاعری عالی است که میخواهد فارسی را بهتر
مرگ بر مستر بانتینگ مرگ بر مستر بانتینگ ازرا پاوند در نامهای به رابیندرانات تاگور از او میخواهد که سفارش بانتینگ را به شخصی به نام پروفسور روریش بکند. در معرفی بانتینگ مینویسد: «او شاعری عالی است که
باد بینیازی خداوند باد بینیازی خداوند طاعون کِی از شهر خواهد رفت؟ مگر میشود داستان یک تنهایی و بیپناهی عمیق را در چند صفحه باز گفت؟ مگر میشود چیزی نوشت وقتی حتی نمیتوان حرف زد؟ مگر میتوان به
غریق زلالیِ آبهای جهان غریق زلالیِ آبهای جهان بیستویکم آذرماه زادروز احمد شاملوست؛ یکی از مهمترین چهرههای فرهنگ معاصر ایران. در اپیزود پنجم «رادیو نو» دربارهٔ احمد شاملو و آثارش نوشتهایم و خواندهایم. از شعرها، از خاطراتی که
آذرماهِ پارک اتابک آذرماهِ پارک اتابک جای عجیبیست این پارک اتابک. مثل تاریخِ ما و هویت ما غایب از نظر است، حتا از بالای پل حافظ، که لسانالغیب است، نمیشود داخلش را یک دلِ سیر دید. البته اگر
شمسِ مولانا شمسِ مولانا در این اپیزود از تبریز تا قونیه رفتهایم بازگشتهایم، از بلخ تا روم رفتهایم و بازگشتهایم تا ردّ پای شیدایی و شورمندی را ردّ حضور شمس و مولانا را دنبال کنیم. روایتی دقیق و
شمشیر در پرندگان شمشیر در پرندگان کبوتر و کبوتربازی در ایران در اپیزود ۲ به آسمان بالای سر نگاه کردهایم و یاد پرندگانی افتادهایم که دیگر بهندرت دیده میشوند. نسل امروز کمتر خاطرهای از پروازشان دارد و
آه، اسکندر… آه، اسکندر… رادیو نو، اپیزود یکم در این اپیزود به گذشتهای رفتهایم که اکنون ماست. سمضربهها و چکاچاک شمشیرهایش به گوشمان میرسد. به گذشتهای رفتهایم که نمیگذرد. «[…] و تمامت خلق را که مانده بودند
سیاهنامههای ویرجینیا وولف سیاهنامههای ویرجینیا وولف ویرجینیا وولف در یکشنبه ۸ مارس ۱۹۴۱ در دفتر یادداشتهای شخصیاش نوشت: «همین حالا از برایتون برگشتهایم. مانند یک شهر خارجی بود: نخستین روز بهار زنها روی نیمکتهای عمومی نشسته بودند. کلاه