قدرت زنانه
مری بییرد در ابتدای کتاب «زنان و قدرت» به قدیمیترین نوشتهها به ادیسهی هومر استناد میکند و مینویسد که از همان ابتدا دید جامعه به زن اینگونه بوده که زنها قدرت و استعداد سخنوری ندارند و کار آنها همان خانهداری است و سخنوری استعداد طبیعی مردان و سکوت مختص زنان است؛ صدای بم نشاندهندهٔ شجاعت مردانه و صدای زیر نشاندهندهٔ بزدلی زنانه است. بییرد در ادامهٔ کتاب در ذکر بعضی داستانها هم نشان داده که زنان وقتی به قدرت رسیدهاند، بهجای استفاده، سوءاستفاده کردهاند. تنها قیامی که در آن زنان توانستند پیروز شوند «قیام لیسیستریا»ست در قرن پنجم مسیحی که نشان میدهد اگرچه زنها توانستند در این قیام مانع شرکت مردان در جنگ شوند اما در پایان داستان باز زنی عریان نمایش داده میشود که گویی نقشهٔ یونان است که بهدست اسپارتها و آتنیها تقسیم میشود. با پیشرفت تمدن، دادن حق رأی و تحصیل و مالکیت، زنان فقط در زمینهٔ بهداشت و آموزش که بیشتر مربوط به منافع گروهی زنان است توانستند پیشرفت کنند اما به نمایندگی از مردان یا کل جامعه نتوانستهاند پیشرفتی داشته باشند. امروز نیز اگر پروفسورها را گوگل کنیم، میبینیم معدودی زن بین آنهاست و تا به حال زنی در موقعیتهای کلیدی مثل ریاستجمهوری و پاپ و مدیریت خزانهٔ ملی نتوانسته است ایفای نقش کند. اگرچه زنانی مثل مارگارت تاچر، هیلاری کلینتون، مرکل، ترزا می و… توانستهاند تا حدودی با غلبه بر این تبعیضات به بعضی پستهای سیاسی دست پیدا کنند، وقتی سرگذشتشان را میخوانید متوجه میشوید که آنها برای اینکه با مردها بتوانند رقابت کنند از لحاظ پوشش و صدا تغییراتی در خود ایجاد کردهاند. مثلاً مارگارت تاچر برای اینکه به لحنش اقتدار و اعتبار ببخشد، با تعلیم صدایش را آهسته و بمتر کرده بود چون به گفتهٔ مشاورانش صدایش تیز و زیر بود. با این حال هنگام انتخاباتها در شوهای انتخاباتی، در کاریکاتورها و توییتها میبینیم که با فحش و ناسزاهای جنسیتی و تحقیر چهرهٔ این زنان را بهجای مدوسای ماردوش نشان میدهند و مردان مقابل را، مثلاً ترامپ را، بهجای چهرهٔ پرسیوس که سر مدوسا را در دست گرفته و بر جسد عریان او ایستاده است به نشانهٔ پیروزی. بییرد این را تصویری نمادین از وضع موجود میداند و میپرسد حالا که پس از این همه سال زنان بخشی از ساختار قدرت نشدهاند بهتر نیست که تعریف جدیدی از خود قدرت ارائه شود؟
نوشتۀ زهرا ابراهیمی