مولفان و مترجمان
مخاطبان نشر نو در هفتۀ گذشته این مطالب را بیشتر پیشنهاد کردند.

شلومو زند، تاریخنگار، پژوهشگر و استاد دانشگاه تلآویو، یکی از چهرههای جنجالی و تأثیرگذار در تاریخنگاری معاصر اسرائیل است. او برخلاف جریان غالب آکادمیک کشورش، همواره به بازنگری انتقادی در تاریخ ملتها، شکلگیری هویتهای جمعی و بهویژه روایت رسمی از «ملت یهود» پرداخته است. زند متولد ۱۹۴۶ در اتریش و فرزند بازماندگان هولوکاست است؛ اما مسیر فکریاش او را از حافظهی رسمی اسرائیل به سوی پرسش از مبانی آن کشاند.
شلومو زند، با پژوهشهای خود، بهویژه در کتابهایی چون اختراع ملت یهود و چگونه یهودی اختراع شد؟، تلاش میکند تا نشان دهد بسیاری از روایتهای تاریخی، بیش از آنکه بازتاب واقعیت باشند، حاصل ساختارهای ایدئولوژیکاند. آثار او، در عین برخورداری از پایهی علمی و منابع تاریخی قوی، مخاطب را به پرسشگری دربارهی مفاهیم بدیهیشدهای چون «قومیت»، «سرزمین»، و «تبار» فرامیخوانند. این جسارت، شلومو زند را به یکی از مهمترین صدایهای منتقد در تاریخنگاری معاصر بدل کرده است.
اختراع ملت یهود، تاریخ بهمثابه ساخت ایدئولوژیک
کتاب جنجالی اختراع ملت یهود که شلومو زند در سال ۲۰۰۸ منتشر کرد، نقطهی عطفی در تاریخنگاری انتقادی اسرائیل به شمار میرود. او در این اثر با اتکا به منابع تاریخی متنوع، این فرضیه را مطرح میکند که «ملت یهود» نه یک پیوستار تاریخی مستمر، بلکه ساختهای مدرن و ایدئولوژیک است که در قرن نوزدهم شکل گرفته و بعدها توسط جنبش صهیونیسم تقویت شده است. زند بر این باور است که اغلب یهودیان امروزی، نوادگان قبایلی هستند که در گذشتههای دور به دلایل مختلف دینی یا سیاسی یهودی شدهاند، نه نسلبهنسل از یک نژاد خاص.
این دیدگاه، روایت سنتی تاریخ یهود را به چالش میکشد؛ روایتی که از تبعید، بازگشت و سرزمین موعود سخن میگوید. زند نشان میدهد که چگونه ساخت ملت، شبیه به دیگر ملتسازیهای مدرن، فرایندی بوده بر پایهی حذف، انتخاب، و خلق خاطره. اختراع ملت یهود با قدرت علمی و بیپروایی انتقادی، یکی از مهمترین آثار معاصر در نقد تاریخنویسی هویتیست؛ اثری که بهخوبی توانست مرز میان تاریخ رسمی و حقیقتهای بهحاشیهراندهشده را روشن کند.
از تبعید تا شک در تبار، میراثی که بازنویسی میشود
یکی از خطوط فکری مهم در آثار شلومو زند، تردید در مفهوم تاریخی «تبعید یهودیان» و جستوجو در ریشههای تنوع قومی آنان است. زند در آثارش بهویژه بر این نکته تأکید دارد که برخلاف آنچه در روایت رسمی آمده، بسیاری از یهودیان پس از ویرانی معبد دوم در قرن اول میلادی تبعید نشدند، بلکه در همان سرزمین باقی ماندند، تغییر دین دادند یا به دلایل فرهنگی و سیاسی با ساختارهای تازه ترکیب شدند. او با اتکا به منابع تاریخی نشان میدهد که ایدهی «بازگشت به سرزمین مادری» بیشتر ساختهی گفتمانهای مدرن بوده تا واقعیتی تاریخی.
شلومو زند همچنین میکوشد مفهوم قومیت یهودی را از حالت جوهری و نژادی خارج کند و بهجای آن، بهعنوان پدیدهای فرهنگی، دینی و تاریخی تحلیل کند. این نوع نگاه، در تضاد با روایتهایی است که سعی دارند یهودیان را ملتی واحد و با تبار مشترک جلوه دهند. زند از این طریق، امکان جدیدی برای گفتوگو و همزیستی در خاورمیانه پیشنهاد میدهد—گفتوگویی مبتنی بر واقعیتهای تاریخی و نه اسطورههای سیاسی.
