دربارهٔ ستیز با جهان مدرن
نویسنده: دکتر احمد باستانی
بالاخره کتاب مهم ستیز با جهان مدرن نوشتهٔ مارک سجویک به فارسی ترجمه و منتشر شد. من متن انگلیسی کتاب را سالها قبل خوانده بودم و سجویک را هم کمابیش میشناسم و در چند پروژه و کنفرانس علمی با او همکاری داشتهام. سجویک در اصل مورخ دین است و در دانشگاه آکسفورد تاریخ خوانده است. عربی را بسیار خوب میداند و مدتهای مدید استاد دانشگاه آمریکایی قاهره بوده و با فرهنگ دینی و صوفیانهٔ شمال آفریقا آشنایی کامل دارد. زندگینامهٔ شیخ محمد عبده به قلم او به نظرم از بهترین نوشتهها دربارهٔ عبده محسوب میشود.
تاریخنگاری دقیق و روایت شیرین
به دلیل وسواسهایی که در تاریخنگاری دارد، کار او درباره سنتگرایی هم اثری فوقالعاده جالب و خواندنی از آب درآمده چون بر حجم عظیمی از مطالعه، مصاحبه و سندپژوهی استوار شده است و درعینحال فوقالعاده بیطرفانه و آکادمیک نوشته شده است. لحن کتاب هم روایی و شیرین است و مانند یک رمان نگاشته شده است.
سنّتگرایی در سیاست و جامعه
چندسال قبل عبدالله شهبازی، شبهمورخ نظریهپرداز توطئه، با کپی کردن جزئیاتی از کتاب سجویک که نتیجه سالها زحمت و تلاش این مورخ ارجمند بود، کوشید تا کتابی، به خیال خود، علیه سنتگرایی بسازد که البته همانند باقی رطب و یابسهایی که او به هم بافته است، مانند کف روی آب از یادها رفت و نشانی از آن نماند.
کتاب سجویک چنانکه از عنوان فرعی پرمعنای آن برمیآید، نوعی تاریخ فکری پنهان سده بیستم است. هدف آن پی گرفتن تاریخ سنتگرایی در فراز و نشیبهای آن در سده بیستم است. تاریخچه جریانی نانوشته و حاشیهای در رد مدرنیته که با رنه گنون شروع میشود و با کوماراسوامی، فریتیوف شوان، تیتوس بورکهارت، مارتین لینگز، سید حسین نصر و دیگران تداوم مییابد. جریان سنتگرایی با کار سجویک به یک حوزه مطالعاتی تبدیل شد و خود سجویک در بیست سال اخیر با جدیت تحولات جهانی آن را دنبال میکند و در وبلاگی که دو دهه است در اختیار دارد، ثبت کرده و میکند.
تحولات سیاسی و افشاگریها
از بخشهای جالب کتاب، نسبت سنتگرایی و سیاست است که سجویک بیتردید مهمترین کسی است که به آن توجه نشان داد و حتی مفهوم سنتگرایی سیاسی را برای نوصیف کار امثال یولیوس اوولا و الکساندر دوگین برای نخستین بار به کار برد. سجویک خودش هم مهمترین کتاب درباره نظریهپردازان راست افراطی را ویرایش کرده است که مهمترین مرجع برای شناسایی ریشههای فکری جریانهای راست جدید، آلت رایت و فاررایت محسوب میشود.
به علاوه نشان دادن تاثیر سنتگرایی بر جریانهای سیاسی ارتجاعی و فاشیستی هم از مباحث جالب کتاب است. بحث جالب دیگر افشاگریهایی است که سجویک با نکیه بر اسنادی اختصاصی درباره فعالیتهای فریتیوف شوان به ویژه در سالهای آخر زندگیاش در آمریکا و تشکیل یک کالت معنوی انجام داده است که به رسواییهای جنسی و اعمال غیراخلاقی متعددی منجر شده و حتی کار به شکایت حقوقی هم رسیده است (قسمتهای مورد علاقه استاد شهبازی هم بیشتر همین بخشها بوده است).
ابهامات و نقدها
کتاب سجویک به گمان من ابهاماتی هم دارد. نخست اینکه مفهوم سنتگرایی در کتاب همواره معنای دقیقی ندارد. نویسنده کوشیده تا با تفکیک سنتگرایی نرم و سخت مساله را حل کند که به نظرم چندان موفق نبوده است. سنتگرایی مفهومی بسیار گسترده است و اگر به سنتگرایی گنونی هم محدودش کنیم، بخشهای زیادی از کتاب سجویک چندان مرتبط نخواهد بود. مثلا به سختی میتوان میرچا الیاده را سنتگرا به مفهوم گنونی خواند. و یا دوگین هرچند تاثیری از سنتگرایی پذیرفته ولی تاثیرپذیریاش از متفکران غیرسنتگرایی چون هایدگر و اشمیت و کربن و جغرافیدانان سیاسی و دیگران بسی بیشتر بوده است (آندریاس اوملاند و آنتون شخوفتسوف در مقالهای مفصل با تکیه بر منابع روسی دست اول نشان دادهاند چرا دوگین سنتگرا نیست). یا مثلا فعالیتهای انجمن شاهنشاهی فلسفه لزوما در جهت سنتگرایی گنونی نبوده است و تاریخچه سنتگرایی در ایران لزوما با تاریخچه فعالیتهای این انجمن گره نخورده است.
ترجمهای خواندنی و پیشنهاد آینده
به هر روی کتاب سجویک فوقالعاده خواندنی و ارزشمند است و با ترجمهٔ بسیار خوب و چاپی پاکیزه توسط نشرنو منتشر شده است. سجویک بهتازگی کتاب دیگری هم در همین موضوع نوشته است تحت عنوان سنتگرایی: پروژهای رادیکال برای احیای نظم مقدس که اطلاعات آن بهروزتر است، جنبهٔ تاریخنگاریاش کمتر است و به شخصیتهای رسانهای چون جردن پیترسون هم پرداخته است. به گمانم ترجمه و نشر آن کتاب نیز میتواند برای مخاطبان فارسی زبان جالب و جذاب باشد.