در هنر معاصر چه خبر است؟
وقتی ناصرالدین شاه به سفر اروپا رفت، در آمستردام هلند او را برای تماشای اپرایی به سالن مربوطه بردند. او در توصیف ماوقع و بیان حسوحال خویش در دفتر خاطراتش نوشت: «زن خواننده خوشلباس بود و چندان بدگل نبود، اما آوازش مثل زوزه سگ به گوش ما میآمد». البته اپرا یک هنر معاصر نیست و در اروپا چند قرن قدمت دارد. غرض بیان وضع و حال کسانی است که با غرابتهای هنری مدرن مواجه میشوند. امروزه هم حال و روز بسیاری از افراد در برخورد با آثار هنری معاصر همانند آن شاه شهید است! باید قبول کنیم. بیشتر ما از بیشتر هنرهای معاصر لذت نمیبریم. اصلا از آنها سردرنمیآوریم. مثلا چرا باید رسم مثلث و مستطیل و ذوزنقه و ضربدر را اثر هنری به شمار آورد؟ نقاشیهای پر هرج و مرج سبک کوبیسم که همیشه یک جفت چشم به اندازه نعلبکی در سمت راست چهرهها چسباندهاند، چه معنایی دارد؟ تابلوهای جکسون پولاک که آنها را با پاشیدن رنگ روی بوم خلق کرده ما را گیج میکنند و هنگامی که میشنویم قیمت آنها چند میلیون دلار است، از تعجب قیافههای ما شبیه به تابلوی جیغ ادوارد مونش میشود که آن هم نمیدانیم چرا آنقدر گران است. از همه بدتر چرا سنگ توالتی که مارسل دوشان در موزه نیویورک گذاشته یک اثر هنری است؟ اصلا آیا واقعا این کار را کرده؟ صحت و سقم ماجرا در این کتاب گزارش شده است.
لذت نبردن و بهطور کلی درک نکردن هنر معاصر علل متعددی دارد. یکی از آنها نداشتن توشه معرفتی لازم است. ما هنر معاصر را نمیفهمیم. متوجه دلالتها، معناها، غایتها و کارکردهای آن نمیشویم. خلاصه کنم: برای درک هنر معاصر باید آموزش ببینیم. اما کجا، چگونه و توسط چه کسی؟ خب این پرسش پاسخ واحد و کوتاهی ندارد، اما من در اینجا پاسخ کوتاهی ارائه میکنم: همینجا در این کتاب توسط یک هنرمند نامدار و صاحبسبک در هنر معاصر و بهطرزی طنزگونه، صمیمانه و از منظر اول شخص.
گریسن پری کتاب «بازارگرمی در هنر» را برای آشنایی کسانی با هنر معاصر نوشته که از آن سردرنمیآوردند. در عینحال چنان نوشته شده که برای هنرمندان هم مفید است. موضوع کلی این کتاب هنر معاصر و چگونگی مواجهه با آن است. ولی این گریسن پری کیست؟ مترجم در مقدمه روشنگری که نگاشته او را بهخوبی معرفی کرده است.
فصل اول به این مسئله میپردازد که چه معیاری برای هنری دانستن یک اثر وجود دارد؟ در فصل دوم این پرسش بررسی میشود که ملاک خوب و بد در آثار هنری معاصر چیست؟ انواع ملاکهایی که وجود دارد، معرفی و نقد میشود. مسئله فصل سوم این است که آیا امروزه هنوز هم امکان نوآوری در هنر وجود دارد؟ این پرسش مهم است؛ زیرا بسیاری بر این باورند که تمام ایدههای جدید صرفا تغییراتی در ایدههای قبلی هستند، بهطوری که میتوان حتی برای خلاقانهترین آثار هنری نیز نمونههای مشابه بسیاری پیدا کرد. فصل پایانی هم بررسی این مسئله است: چگونه یک هنرمند معاصر شویم؟ پری در این بخش از تجربیات شخصی خودش و برخی هنرمندان میگوید. این فصل بهویژه برای دانشجویان هنر و کسانی که قصد دارند هنرمند شوند نکات ارزندهای در بر دارد.
یکی از مزایای این کتاب که باعث جذابیت مضاعف آن شده این است که نویسنده خود هنرمند صاحبنامی در هنر معاصر است که بهخوبی میداند در هنر معاصر چه میگذرد. این امر باعث شده که در همه فصول چهارگانه برای همه مباحث خود مثالها و نمونههای عینی ذکر کند. از خلال آنها خواننده از حال و هوای هنر معاصر باخبر میشود و با آثار هنری برجسته آشنا میشود. هر جا هم که اصطلاحی، هنرمندی، اثری، سبکی یا هر چیزی که برای خواننده ایرانی نامفهوم باشد، مترجم با افزودن یادداشتهای توضیحی در پاورقی آن را معرفی میکند.
با این توضیحات چه بسا ما هم به جرگه علاقمندان به هنر معاصر بپیوندیم و پشت گیشههای موزههای هنر معاصر صف بکشیم. به هر حال همه میتوانند از هنر معاصر لذت ببرند. چراکه این هنر جنبههای گوناگونی دارد و لذا جذابیتهای خاص خود را هم دارد. حتی برای آن شاه شهید هم خالی از جذابیت نبود. وقتی ناصرالدین شاه به ایران برگشت، دستور داد زنان حرمسرا لباسهایی همانند لباسهای بالرینهای اروپایی بپوشند.
در پایان با نقل عبارتی از کتاب نکتهای در باب هنر معاصر بیاموزیم:
– پروست چیزی به این مضمون میگفت که «ما زیبایی را تنها درون یک قاب طلایی مزین میتوانیم ببینیم». منظورش این بود که تصور ما از آنچه زیباست کاملا شرطی شده است. آنچه زیبا میانگاریم از زیبایی ذاتی برخوردار نیست؛ بلکه بهواسطه مواجهه و تثبیت عادت کردهایم که آن را زیبا بدانیم. زیبایی با شناخت قبلی ارتباط دارد؛ تثبیتِ ایدهای است که از قبل داشتهایم؛ سازهایست که بر لایههای متغیر ساخته شده است. هنگام گفتوگو با دوستان، فقط با گفتن اینکه «وای، این چه زیباست!» میتوانیم بر زیبایی چیزی بیفزاییم. یا وقتی که به تعطیلات میرویم، میخواهیم عکسی درست شبیه عکسی که در بروشور مسافرتی دیدهایم، بگیریم؛ عکسی که ما را تکوتنها در ماچوپیچو زیر نور بیدریغ آفتاب نشان میدهد. نظر ما درباره زیبایی را خانواده و دوستان، تحصیلات، ملیت و نژاد، و دین و سیاست شکل میدهند.
علی غزالیفر
منبع: الف