یادگیری آزاد: نقش بازی در یادگیری و رشد کودکان
بسیاری از بچهها مدرسه را دوست ندارند. در تأکید بر این موضوع، چند سال قبل یک مطالعۀ تحقیقاتی در مقیاس بزرگ نشان داد که بچهها در مدرسه، در مقایسه با هر فضای دیگری که زمان زیادی از هفته را در آن سپری میکنند، ناشادتر و ناخرسندترند. زمانی هم که بچهها مدرسه را دوست دارند معمولاً به دلیل دیدن دوستانشان در آنجاست نه درسهای مدرسه. نفرت بچهها از مدرسه نهتنها در کشور ما بلکه در هر جایی که بچهها عرفاً و قانوناً مجبورند مدرسه بروند بهصورت طنز درآمده است.
پیتر گرِی، نویسندۀ کتاب «یادگیری آزاد»، در یادداشتی که در مجلۀ «روانشناسی امروز» منتشر کرده، برای بررسی و حل این معضل میگوید: «اگر بخواهیم، میتوانیم کودکان را از بند تربیت و آموزش اجباری رها کنیم و مراکز آموزشیای را معرفی کنیم که امکان آموزش خودراهبر را در کودکان افزایش میدهد، مراکزی که امکان لذت در روند یادگیری را از کودکان سلب نمیکند و به آنها اجازه میدهد از این دوران از زندگی خود لذت ببرند.» گرِی در دفاع از استدلالش دربارۀ نقش بنیادین بازی در رشدِ احساسی و اجتماعی و فکریِ کودکان، اول از همه به آموزش اجباری می تازد، سیستم آموزشیای که بر پایۀ متون درسی خشک و بیروح، آزمونهای استاندارد، و تأکید بر موفقیت و نتیجه است. این سیستم آموزشی در تعارض با روحیۀ کنجکاو و خلاق کودک است و فشار بیشتری بر او اعمال میکند.
گری در کتاب «یادگیری آزاد» این سیستم آموزشی را با رویکرد سراسربازیِ شکارگرـخوراکجو مقایسه میکند، رویکردی که تمرکز اصلی آن بر استقلال، آزادیعمل، شراکت و برابری است. او همچنین به تجربههایی میپردازد که میتوان از مدرسۀ سادبریوَلی آموخت، مدرسهای که در چهار دهۀ گذشته سیستم آموزشی دموکراتیکی را در پیش گرفته که در آن هر دانشآموز مسئول آموزش خویش است، برنامۀ درسی وجود ندارد و خبری از امتحان و رتبهبندی دانشآموزان نیست.
پیتر گرِی باور دارد که بازی و آزادیعملْ زمینهسازِ یادگیریاند. او در کتاب «یادگیری آزاد» این دو را عامل پرورش قدرت تفکر و تخیل در کودکان و ابزاری معرفی کرده است که به آنها میآموزد در رویارویی با مشکلات چگونه عمل کنند و دستبهدست هم داده و در کنار هم به خلق و پرورش افکار و تجربههای نو بپردازند.