نطفههای فروپاشی
فرض کنید میخواهید جهانگردی کنید. از کجا به کجا میروید؟ استانبول، آتن، وین، برلین، پاریس، پراگ، نیویورک، مکزیکوسیتی، بوئنوسآیرس، توکیو، پکن، دهلی، بامیان، نیشابور. شهرهای زنده کم نیست. اما اگر کسی به شما بگوید که از این شهرها در سر جهانگردان و سیاحان گذشتهٔ تاریخ هم کم نبوده و حالا دیگر اثری از آثار آن شهرها نیست یا اگر هست سایهای هست، چه میگویید؟ این نه سناریوی فیلمهای آخرزمانیست نه سریالهای نسل جدید نتفلیکس. بازیگرانش از صحنهٔ تمدن و حافظه رفتهاند. جرد دایموند در کتاب بزرگ «فروپاشی» زمینهٔ انقراض شهرها و تمدنهای بزرگ را زیر ذرهبین گذاشته نشان میدهد که فروپاشی شهرها و تمدنها دلایل مشخص کمتر گفتهشدهای داشته است، همانطور که بقای تمدنهایی در سختترین شرایط طبیعی و تاریخی. ایسلند. در نگاه دایموند، «فجایع طبیعی» همیشه طبیعی نیست. بیشتر اوقات تأثیر ندانمکاری بشر بر پاگیری و افزایش این فجایع تعیینکننده بوده است. بعید است که نام جزیرهٔ متروکهٔ «ایستر» شما را به یاد دشمنی با جوامع دیگر بیندازد، حال آنکه تداوم دشمنی با دیگر جوامع علت بنیادین این فروپاشی بوده است. آن مجسمههای غولآسای زیبا «باطل شد» شناسنامهٔ ایستر است. رشد سریع جمعیت و تغییرات آبوهوایی و عوامل مشابه نیز همانقدر که باعث فروپاشی جوامعی شدهاند، اسباب بقا و تداوم جوامع دیگر شدهاند. چرا؟ سراسرِ کتاب فروپاشی پاسخ به «چرایی» بقا یا فروپاشی جوامع و تمدنها در مواجهه با این عوامل است. از سی و اند زبانی که این کتاب به آنها ترجمه شده است، چند جامعه توانستهاند از یافته و گفتههای ژرف این کتاب بهرهای ببرند و سعی کنند عوامل زوال و فروپاشی خود را دریابند؟ نیمنگاهی به وضع جهان، ما را به پاسخی نومیدکننده میکشاند. با این حال، آدمیست و امید. نویسندهٔ کتاب امید داشته است که کسانی از مردم و کسانی از سیاسیّون صدای او را بشنوند و از صفحات این کتاب که دهها و صدها مثال از تاریخ زیستهٔ بشر را پیش چشم نشانده است، شوکه شوند. بیراه نیست که بگویم هر کسی که دغدغهٔ طبیعت و تمدن دارد بهتر است این کتاب را بخواند. این کتاب ــ اگر درست و دقیق خوانده شود ــ دغدغههای زیستمحیطی را از تصورات انتزاعی و تصویرهای سِلفی، به پدیدهای عینی و جدی و باورپذیر تبدیل میکند؛ باوری که ضامن بقای بودباش هر سرزمین و هر تمدن است. خصوص، ایران.
آزاد عندلیبی
منبع: کتابخانۀ بابل