فروپاشیها، در گذشته و حال
ویرانههای یادمانیِ بازمانده از جوامع پیشین برای همۀ ما جذابیتی خیالانگیز دارد. در کودکی، زمانی که نخست با دیدن عکسهای آن مکانها از وجودشان آگاه میشویم حیرت میکنیم. بسیاری از ما وقتی بزرگ میشویم تعطیلاتمان را طوری برنامهریزی میکنیم که، بهعنوان گردشگر، تجربیات دستاولی در مورد جوامع کهن کسب کنیم. اغلب مجذوب زیبایی فوقالعاده و خاطرهانگیز آنها و همچنین مجذوب رازهایی میشویم که در خود دارند.
ابعاد این ویرانهها بر ثروت و قدرتِ پیشینِ سازندگانشان گواهی میدهند و به خود میبالند: «به کارهایم بنگر ای قدرتمند، و مأیوس باش!» با این حال، سازندگانشان ناپدید شدند و آن سازههای عظیم را که با آنهمه تلاش آفریده بودند بر جای نهادند. چگونه ممکن است جامعهای که زمانی آنچنان قدرتمند بود کارش به فروپاشی بکشد. شهروندانش چه شدند؟ از آنجا رفتند؟ (و اگر چنین باشد) چرا؟ یا در همانجا به وضعی ناخوشایند مردند؟ در پس رازهای خیالانگیز، این سؤال آزاردهنده پنهان است که: آیا ممکن است فرجام کار جوامع ثروتمند خودمان نیز چنین سرنوشتی باشد؟
امروز بسیاری از مردم نگران اِکوساید یا زیستبومکُشیاند و جنگ هستهای و بیماریهای نوظهور را تهدیدکنندهٔ تمدن جهانی میدانند. از سوی دیگر، غیر از مسائلی که جوامع پیشین را به سوی فروپاشی سوق دادهاند امروز با چهار مسئلهٔ دیگر نیز در عرصهٔ محیط زیست روبهروییم: تغییرات آبوهوایی ناشی از فعالیتهای بشر، انباشت مواد شیمیایی سمی در محیط زیست، کمبود انرژی، و به اوج رسیدن بهرهبرداری از ظرفیت اکسیژنزاییِ گیاهیِ ناشی از فتوسنتز.
همۀ این نگرانیها و مسائل بیانگر آناند که فروپاشیِ جوامع و تمدنهای پیشینْ موضوعی فراتر از حکایات رازآمیز و خیالانگیز تاریخی است و دقت در جوانب آن جوامع و تمدنها درسهای عملی مهمی به ما میآموزد، بهویژه که میدانیم برخی از آنها در تاریخ بسیار بیشتر از برخی دیگر دوام آوردهاند. پس میتوانیم بپرسیم که دقیقاً چه عواملی برخی از آن جوامع را آسیبپذیر کرده بود؟ فرایندی که موجب زیستبومکُشی جوامع پیشین شد دقیقاً چه بود؟ چرا برخی از جوامع پیشین نمیتوانستند مشکلی را که گرفتارش میشدند دریابند، در حالی که (ظاهراً با نگاه به گذشته) مسأله میبایست آشکار بوده باشد؟ کدامیک از راهحلهای گذشته موفق بوده است؟
پدیدۀ جهانیشدنْ فروپاشیِ جوامع امروزی را در وضعیت انزوا و تنهاماندگی، آنچنان که در گذشته در جزیرۀ ایستر و گرینلند نورسنشین رخ داد، ناممکن میکند. هر جامعۀ آشوبزدۀ امروزی، هرقدر هم دورافتاده باشد، نهتنها ممکن است برای جوامع مرفّه در قارههای دیگر مسألهآفرین باشد بلکه در معرض تأثیرپذیری از آن جوامع نیز هست (خواه این تأثّر مفید باشد خواه موجب بیثباتی شود). برای نخستین بار در تاریخ، با خطر زوال در وسعت جهانی روبهرویم؛ در عین حال، با توجه به فناوریهای مختلفی که در اختیارمان است، نخستین انسانهایی هستیم که میتوانیم بهسرعت از تحولات جوامع امروزی در هر جای دیگرِ جهان و از آنچه در زمانهای دیگر در جوامع گذشته رخ داده خبردار شویم و، با تأمل در آنها، در سیاستهایمان تجدیدنظر کنیم.
کتاب «فروپاشی»، اثر جَرِد دایموند، با قلمی در شأن برندۀ جایزۀ پولیتزر، حساسترین و مهمترین مسائل زیستمحیطی دنیای کنونی را در روایتی هشداردهنده شرح میدهد، روایتی آینهگون که گذشته را بازتاب میدهد و آیندهای سخت را مینمایاند و خطر فروپاشی را که داستان گذشته و آیندۀ ماست، آیندهٔ همۀ ما، گوشزد میکند.