بیعدالتی داعیهداران عدالت
«محاکمۀ خوک» روایتی کافکایی از بیعدالتی داعیهداران عدالت!
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، داستان «محاکمۀ خوک» از روزی شروع میشود که یک خوک در گشت و گذار روزانهاش کودکی را به قتل میرساند و از محل جنایت دور میشود. با سر و صدای مادر نوزاد، مردان روستا خوک را زیر درختی خوابیده مییابند در حالی که خون داغ از دهانش جاری است. قاتل دستگیر و به دست دادگستری سپرده میشود تا دادگاه عدالت را جاری کند. داستان اصلی از همین جا آغاز میشود که خوک چطور باید از خودش دفاع کند؟ رفتار انسانها در برابر موجودی که زبان دفاع از خود ندارد چگونه است؟
نویسندۀ جوان این رمان با طرح چنین داستان جسورانهای، نگاهی نمادین و انتقادی دارد به سیستمهای قضاییای که وظیفهشان برقراری عدالت است اما ظاهراً بویی از آن نبردهاند؛ داستانی که اگرچه ریشه در قرون گذشته دارد امّا هنوز هم برای این روزها تازه است. به مناسبت نشر این کتاب ایبنا گفتوگویی با مترجم آن «ابوالفضل اللهدادی» انجام داده است که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
اگر ممکن است توضیحی درباره کتاب و موضوعش بدهید و اینکه چه شد این کتاب را برای ترجمه انتخاب کردید؟
«محاکمۀ خوک» کتابی کمحجم است با حدود ۱۰۰ صفحه، نوشتۀ اسکار کوپ ـ فان. این رمان به اتفاقی میپردازد که بین قرن ۱۳ تا ۱۸ میلادی در اروپا و بهخصوص فرانسه شایع بوده است. در آن زمان انسانها دادگاههایی برای محاکمۀ حیوانات برگزار میکردند. اسنادی که از آن روزگار بهجا مانده نشان میدهد که حیوانهای بسیاری از جمله گاو و گوسفند و … به دادگاه برده میشدند. وقتی تاریخ فرانسه را بررسی کنید میبینید که محاکمۀ چندین خوک هم در آن زمان ثبت شده است و از هر ۱۰ حیوانی که محاکمه میشدند ۹تای آن خوکها بودند. بنابراین کلیت داستان همین است که خوکی جنایتی مرتکب میشود و بعد نیروهای حافظ نظم خوک را دستگیر کرده و به زندان و دادگاه میکشانند.
نکتهای که درمورد دادگاههای حیوانات باید به آن اشاره کرد این است که این دادگاهها دقیقاً مانند محاکمه انسانها برگزار میشده و حیوان را با وکیلش در مقابل قاضی و اعضای هیأت منصفه حاضر میکردند و او را به محاکمه میکشیدند. این اتفاق در رمان «محاکمۀ خوک» هم روایت میشود و یکی از عجیبترین بخشهای کتاب هم همین قسمت است. «محاکمۀ خوک» لایههای گوناگونی دارد و تمثیلی است از سیستمهایی که انسانها طراحی کرده و با آنها حکمرانی میکنند. از یک جایی به بعد در این داستان جای انسان و حیوان عوض میشود و ما تقابل انسان و حیوان را در موارد مختلف میبینیم. در واقع نویسنده اگرچه سرنوشت خوک را به تصویر میکشد، بیش از هر چیز سرشت انسانها را هدف قرار میدهد که ممکن است به چه فجایعی دست بزنند و خوشحال و راضی هم باشند.
حالا جالب است بگویم که این بحث محاکمه حیوان فقط به قرن ۱۳ و ۱۸ منحصر نمیشود و همین چند سال پیش در سال ۲۰۰۳ در ترکیه الاغی را به دلیل رفتار تهاجمیای که داشت مجرم شناختند و شهردار و اعضای شورای شهر گرد هم آمدند و الاغ بینوا را به مرگ محکوم کردند. «محاکمۀ خوک» در سال ۲۰۱۹ منتشر شد و زمانی که من ترجمهاش را شروع کردم، آخرین کتاب نویسنده بود ولی به تازگی رمان دیگری هم از او منتشر شده و اتفاقاً پرفروش هم بوده است. یکی از دلایلی که «محاکمۀ خوک» را برای ترجمه انتخاب کردم این بود که به نظرم موضوع بسیار جسورانهای داشت، ضمن اینکه من لایههای زیرین داستان را هم خیلی پسندیدم و دوست داشتم.
آیا این کتاب جایزهای هم دریافت کرده است؟
تا جایی که من اطلاع دارم فکر نمیکنم «محاکمۀ خوک» جایزهای گرفته باشد ولی نویسنده کتاب یعنی اسکار کوپ ـ فان برای اولین رمانش جایزه فلور فرانسه را برده است. زمانی که او برنده این جایزه شد، اورلین بلانژه، آن برست و فیلیپ دیژان از چهرههای برجسته ادبی که نامشان در فهرست دیگر جوایز برجسته ادبی فرانسه مثل رنودو و مدیسی هم دیده میشد، در فهرست این رقابت حضور داشتند. این جایزه ۶ هزار یورویی هر سال به بهترین نویسنده جوان فرانسوی اهدا میشود.
لطفا کمی دربارۀ نویسنده کتاب به ما بگویید؟ تا جایی که میدانم اولین اثری است که از او به فارسی ترجمه میشود.
اسکار کوپ ـ فان ۳۲ ساله است و زندگی بسیار پر پیچ و خمی داشته است. کودکیاش تحت تاثیر جدایی پدر و مادرش بوده و ۱۶ ساله که میشود از منزل مادری بیرون میزند و ابتدا تصمیم میگیرد نقاش شود ولی بعد از اینکه دیپلمش را میگیرد، برای یک دوره همه چیز را کنار میگذارد و فقط کتاب میخواند. در ۲۰ سالگی به برلین مهاجرت میکند و مدتی را در آلمان روزگار میگذراند و سپس اولین رمانش را بعد از مطالعۀ کتابهای بسیار مینویسد که به خاطرات روزانه زن پاریسی بدکارهای میپردازد. وقتی اولین رمانش با استقبال مخاطبان و موفقیت در جامعه ادبی روبهرو میشود، شروع به نوشتن دومین و سومین رمانش تحت عنوان «برلین فردا» و «اکتبر» میکند. این کتابها را در مدتی که در آلمان زندگی میکند مینویسد. بعد به فرانسه برمیگردد. در فرانسه ابتدا اوضاع خوبی ندارد و حتی مجبور میشود شبها برای امرار معاش در یک بار در پاریس مشغول بهکار شود. تا اینکه اولین رمانش جایزۀ فلور ۲۰۱۲ را میبرد. بعد از این جایزه است که میتواند به حرفه اصلیاش که نویسندگی است برگردد و از آن زمان هم کارش فقط نوشتن است. آثاری که از او منتشر شده است هم با استقبال مخاطبان و منتقدان فرانسوی روبهرو شده و از کوپ ـ فان بهعنوان یکی از پدیدههای ادبیات فرانسه یاد میشود.
سبک این نویسنده چیست؟ رئالیستی است یا سورئالیستی؟
ببینید، بسیاری از آثاری که او نوشته جنبۀ واقعگرایانه دارند. مثلاً رمان «جویدن غبار» داستان جنایتی است که پای گروههای مافیایی را وسط میکشد اما راجع به «محاکمۀ خوک» میتوان گفت که نویسنده صحنههای کافکایی هم خلق میکند که میتواند جنبه سورئالیستی داشته باشد.
آیا داستان «محاکمۀ خوک» در قرن ۱۸ میگذرد؟
خیر. ماجرای محاکمه حیوانات مربوط به قرون گذشته است ولی ما با خواندن داستان فکر نمیکنیم که مثلاً در قرن ۱۸ زندگی میکنیم یا اتفاقات دارد در آن زمان میگذرد. در واقع ما در این رمان کمحجم با نوعی بیزمانی روبهرو هستیم. داستان بسیار بهروز است و هیج نشانۀ زمانی مشخصی هم در این قصه دیده نمیشود که بخواهیم آن را به قرن خاصی نسبت بدهیم. حتی وقتی مثلاً به لباس شخصیتها هم پرداخته میشود، از روی توصیفها و ویژگیهای ظاهری نمیتوان به این پی برد که داستان در چه دورانی میگذرد.
اگر نکتۀ ناگفتهای دربارۀ این کتاب دارید که در سؤالات من نبود بفرمایید؟
ببینید موضوع این کتاب و داستان و قصهاش با حال امروز جامعه بشری بسیار متناسب است. در واقع نویسنده کوشیده از ورای روایت داستان محاکمۀ یک خوک، بیش از هرچیز به خلق و خوی انسانی بپردازد و نشان دهد چطور سیستمهای انسانی که ایجاد شدهاند تا داعیهدار عدالت باشند، میتوانند بزرگترین بیعدالتیها را رقم بزنند. «محاکمۀ خوک» روایتی است از سیاهیهایی که در دوران گذشته وجود داشته و به روزهای حال و اکنون ما هم نشت کرده است. نکتۀ بعدی که مایلم به آن اشاره کنم این است که «محاکمۀ خوک» اولین رمانی است که از اسکار کوپ ـ فان در ایران منتشر میشود و امیدوارم فرصتی دست دهد که «جویدن غبار» او هم بهزودی در نشر نو منتشر شود.
کتاب «محاکمۀ خوک» در ۹۵ صفحه و با قیمت ۲۰,۰۰۰ از سوی انتشارات «فرهنگ نشر نو» منتشر شده است.
منبع: ایبنا