ژاک قضا و قدری و اربابش

ژاک قضاوقدری را به‌حق در کنار رمان‌هایی همچون دن‌کیشوت، تام جونز و اولیس جای داده‌اند. در این نوشتار چندلایه دیدرو هشیارانه با زبان طنز به تقلید معیارها و شگردهای رایج آثار تخیلی می‌پردازد تا آنها را به تمسخر بگیرد و نفی کند. می‌توان ادعا کرد که سنت‌گریزی، ساختار پیچیده، بی‌نظمی استادانه، آوردن داستان در داستان، پارادوکس‌ها و تضادهای گستاخانه، آمیزۀ طنز و تخیل برای مبارزه با جهل و خرافات و کوته‌بینی و عدم تساهل در ژاک قضاوقدری، نمونه‌ای از داستان‌نویسی مدرن است. نثر زنده و پویای دیدرو و ضرب‌آهنگ تندش خواندن رمان را لذتبخش می‌کند. او بزرگانی چون گوته، شیلر، هگل، مارکس، فروید، استندل، بالزاک، بودلر و ژید را شیفته خـود کـرد. مـیلان کـونـدرا، ژاک قضاوقدری را مسحورکننده می‌داند.

در انتظار تجدید چاپ

270.000تومان

توضیحات تکمیلی

وزن0,414 کیلوگرم
ترجمه از

نویسنده

دنی دیدرو

مترجم

مینو مشیری

نوبت چاپ

یازدهم

تاریخ نشر

1402 (چاپ اول، 1386)

قطع

رقعی

نوع جلد

گالینگور (جلد سخت)

تعداد صفحات

۳۵۶

شابک

978-964-7443-19-6

موضوع

داستان‌های فرانسه — قرن ۱۸ م.

وضعیت نشر

تجدید چاپ

توضیحات

ژاک قضا و قدری و اربابش: آن بالا نوشته شده است…

شاهکارهای ادبی نیازی به معرفی ندارند. «دُن کیشوت» را چگونه باید معرفی کرد؟ یا «تریسترام شندی» را؟ یا مثلاً «کمدی الهی» را؟ «ژاک قضا و قدری و اربابش» هم از همین‌هاست؛ نه نیازی به معرفی دارد نه اصلاً می‌شود معرفی‌اش کرد. مثلاً چه بگوییم؟ بگوییم دیدرو پدر رمان‌نویسان پست‌مدرن است و تمام آن‌ها بازی با قواعد مألوف رمان را از همین داستان ژاک یاد گرفته‌اند؟ کافی نیست. یا بگوییم این رمان بهترین پاسخ به این پرسش است که چگونه در یک داستان جذاب می‌توان به رابطۀ واقعیت و داستان و فاصله‌ای که با یکدیگر دارند فکر کرد؟ کافی نیست. یا بگوییم این رمانی است که خواننده را هر لحظه شگفت‌زده می‌کند و به راهی پیش‌بینی‌ناپذیر می‌کشاند؟ باز هم کافی نیست. هرچه بگوییم باز هم چیزی ناگفته باقی می‌ماند و این ناگفته همان است که هر اثر برجستۀ ادبی را به شاهکار مبدل می‌کند.

رمان پُر است از دخالت‌های کنایه‌آمیز و جذاب راوی که مدام در شیوه‌های قراردادی داستان‌گویی تأمل می‌کند و خواننده را به همراه داستان به مسیرهایی ناشناخته می‌کشاند، راوی‌ای که همراه با شخصیت‌ها منتظر می‌ماند تا سوارها نزدیک شوند و بشناسدشان یا حتی همراه با شخصیت‌ها مست می‌شود و می‌خوابد و صفحه‌ای را سفید می‌گذارد. آخر آدمِ خواب چگونه می‌تواند روایت کند؟ و این شگفتی‌ها همه در رمانی جمع شده که شخصیت اصلی آن معتقد است «همه‌چیز آن بالا نوشته شده است».

این رمان دیدرو یکی از شاهکارهای ادبی بشر و یکی از بهترین رمان‌های تاریخ است و باید بگویم حتی این هم برای معرفی این رمان کافی نیست.

احتمالاً باید احساس خوشبختی کنیم که این رمان را مترجمی مانند مینو مشیری به زبان فارسی برگردانده است.

پریسا رفایی

مینو مشیری شوالیۀ هنر

آن بالا نوشته شده است…

نمونهٔ اعلای رمان

مطلبی یافت نشد

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “ژاک قضا و قدری و اربابش”

کتاب‌های مرتبط