مبارزه علیه وضع موجود

ورود شماری از دانشجویان ناراضی آلمان به ساختار دولت آن کشور در دههٔ ۱۹۸۰ از مهم‌ترین تحولات اروپا در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم بود. جوانان آن کشور، سرخورده از وقایع و بی‌اعتماد به نسل پیش، ابتدا دو راه در پیش گرفتند: درس‌خوانده‌ها اگزیستانسیالیست‌هایی شدند با لباس‌هایی همواره سیاه به علامت سوگواری برای جامعه‌ای که در آن منظور از حرف زدن کتمان حقیقت است و قصد از سکوت انکار آن؛ و جوانان طبقهٔ کارگر عربده‌جویانی شدند لباس‌های چرمی به تن و سوار بر موتورسیکلت‌هایی پر سر و صدا. دستهٔ اول طبقهٔ متوسط را نگران می‌کرد و دستهٔ دوم او را می‌ترساند. اواخر دههٔ ۱۹۶۰ اوضاع نگران‌کننده‌تر شد: کسانی سلاح برداشتند تا نظامی را که به نظرشان فاسد و دروغگو می‌رسید سرنگون کنند.

همزمان با فروریختن دیوار برلن، شماری از جوانان پرخاشگر دههٔ ۱۹۶۰ در حکومت آلمان واحد صاحب شغل و مقام بودند. آیا وضع موجودی که مسئولیت آن با این گروه هم هست همان چشم‌انداز زیبایی است که وقتی دانشجو بودند وعده‌اش را می‌دادند، و آیا این دانشجویان سابق به ناراضیان آتی مجال خواهند داد که به همین ترتیب وارد صحنه شوند و سهمی از گوی و از میدان به دست آورند؟

150.000تومان

توضیحات تکمیلی

ترجمه از

نویسنده

سابینه فون دیرکه

مترجم

محمد قائد

نوبت چاپ

سوم

تاریخ نشر

۱۴۰۱ (اول، ۱۳۹۹)

قطع

رقعی

نوع جلد

گالینگور (جلد سخت)

تعداد صفحات

۳۰۴ ص

شابک

۹۷۸-۶۰۰-۴۹۰-۱۹۴-۹

موضوع

جنبش دانشجویی آلمان–خرده فرهنگ–جنبشهای اجتماعی–جنبش جوانان آلمان

وضعیت نشر

تجدید چاپ

توضیحات

 علیه وضع موجود

سالها به نسل جوانان آلمانی بعد از جنگ دوم می‌گفتند به پشت سر نگاه نکنند. در قصه‌های دینی، زنِ لوط پند نشنید، به پشت سرش نگاه کرد و تبدیل به ستون نمک شد.
آن جوانها سرانجام روزی علیه بزرگترهای پاسدار سکوت سر به طغیان برداشتند. این کتاب داستان شورشِ با دلیل جوانان آلمان در آن دهه‌هاست که دستگاه سیاسی را متقاعد کرد چاره‌ای جز پذیرفتن معترضان نسل جدید در نظام مستقر وجود ندارد.

یکی از تجربه‌های مهم قرن بیستم، ورود جوانان انقلابی آلمان غربی در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۷۰ به ساختار دولت بود. از آلمانِ پس از جنگ جهانی دوم تصویر دموکراسیِ باثباتی برخوردار از فرهنگی یکدست و عاری از تضاد در ذهنهاست. در واقع از اوایل دهۀ ۱۹۵۰ آن کشور شاهد اعتراض‌هایی سیاسی حول موضوع تسلیحات بود. یک دهه بعد، جنبش دانشجویی به‌عنوان خیزشی ابتدا فرهنگی، بعد اجتماعی و سپس سیاسی، هماهنگیِ ظاهریِ دهۀ ۱۹۵۰ را به هم ریخت و تأثیرهایی پایدار بر خط مشی جامعه گذاشت. جنبشی دانشجویی آغازگر جدّیِ فرهنگِ مخالفت با وضع موجود در آلمان بود و طی سالیان به نیرویِ سیاسیِ بااهمیتی تبدیل شد.
اواخر دهۀ ۱۹۶۰ گروهی از جوانان آلمان غربی به این نتیجه رسیدند که حرف بس است و سلاح برداشتند تا نظام مستقر را سرنگون کنند. ادامۀ چنین وضعی نیروهای منزوی‌شدۀ فاشیست را به مقابله با رادیکالیسم چپ فرا می‌خواند و هر آنچه اروپای لیبرال بعد از جنگ دوم رشته بود پنبه می‌شد. نظام مستقر آلمان غربی با دو انتخاب روبه‌رو بود: افزایش فشار پلیسی و ادامۀ وضعیت فوق‌العاده و پرونده‌سازی و گزینش برای استخدام در دستگاههای دولتی؛ یا تن‌دادن به عضویت جوانانِ خواستارِ دگرگونی در حکومت، درنظرگرفتنِ سهمی از گوی و میدان برای آنها، و کمک به کاستن از شدت اعتراضها با سهیم‌کردن مخالفان در امتیازهای حکومت‌کردن. آیندۀ کل اروپا مطرح بود، راه فاجعه‌بارِ اول در دهۀ ۱۹۳۰ تجربه شده بود، و نظام چارۀ معقولی نداشت جز اینکه به آزمودنِ راه دوم رضایت دهد. برخی مخالفانِ متمایل به براندازی نیز پذیرفتند که وارد مجلس ملی شوند و تن به بازیهای پارلمانی بدهند. یکی از دانشجویانی که زمانی اعلامیه پخش می‌کردند و با پلیس ضدشورش دست‌به‌یقه می‌شدند امروز وزیر خارجۀ آن کشور است.

محمد قائد

محتوایی یافت نشد

مطلبی یافت نشد

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “مبارزه علیه وضع موجود”

کتاب‌های مرتبط