زندگی جای دیگری است

رمان زندگی جای دیگری است حماسۀ طنزآمیزی است در وصف دوران جوانی که مفاهیمی همچون کودکی، جوانی، مادری و شاعری را به چالش می‌کشد. میلان کوندرا در این رمان، در قالب زندگی‌نامۀ شاعری جوان به بررسی یک فاجعه می‌پردازد: این‌که شعر چگونه به یاری نیروهای اهریمنی در اجتماع می‌آید و هنر بر ضد آزادی و بر ضد جوهر خود به کار گرفته می‌شود. یارومیل شاعری واقعی‌ است با شخصیتی مضحک و حساس، هراس‌انگیز و البته به‌کلی بی‌گناه. او را مادرش شاعر بارآورده و هم او تا بستر عشق و مرگ همراهی‌اش می‌کند. یارومیل شاعری بزرگ است که در میانۀ انقلاب کمونیستی، در میانۀ نمایشی از لودگی گرفتار شده و از شاعری ساده‌دل به هیولایی هولناک بدل می‌شود. او با اوهامش در اتاقی از آینه محصور است و تنها خود و خیالاتش را می‌بیند و فراتر از آن نمی‌رود. ما هم هنگام خواندن این اثر به آینه‌ای پیش رو و تصویرمان در آن می‌نگریم. این رمان را قوی‌ترین اثر در نقد شاعری و شاید رمانتیسیـسم خوانده‌اند.

در انتظار تجدید چاپ

75.000تومان

توضیحات تکمیلی

ترجمه از

نویسنده

میلان کوندرا

مترجم

پانته‌آ مهاجر کنگرلو

نوبت چاپ

چهاردهم

تاریخ نشر

۱۴۰۰ (اول ۱۳۹۲)

قطع

رقعی

نوع جلد

شومیز (جلد نرم)

تعداد صفحات

۳۳۸

شابک

978-964-7443-30-2

موضوع

داستان‌های چک — قرن ۲۰ م.

وضعیت نشر

تجدید چاپ

توضیحات

زندگی جای دیگری است: مخمصۀ شاعری

شاعر کیست؟ جهان را چطور ملاحظه می‌کند؟ نقشش در حیات اجتماعی و تولید اندیشه چیست؟ این پرسش‌ها پرسشِ کیست؟ شاعر یا فیلسوف؟ شاعر نمی‌پرسد شاعر کیست؛ می‌پرسد من کیستم. «شاعر کیست؟» پرسش فیلسوفان است و نخستین صورت‌بندیِ منسجمش به‌نحوی فلسفی در آثار افلاطون پدیدار می‌شود.

این‌که مواجهۀ فلاسفه با کیستیِ شاعران، به‌‌نفی یا به‌اثبات، چه رئوسی دارد و چگونه و با چه روش و ابزاری می‌توان دربارۀ این مواجهه داوری کرد مستقیماً به بحث دربارۀ رمانِ تأمل‌برانگیزِ «زندگی جای دیگری‌ است» ربطی ندارد. مقصود این است که پرسش از کیستیِ شاعر متعلق است به حوزه‌ای ورای شعر، با ماهیتی اساساً فلسفی.

پرسش میلان کوندرا از کیستیِ شاعرِ داستانش، یارومیل، و پاسخ‌هایی که پیرنگ و خط عمل داستان بر آنها بنا می‌شود نیز ماهیتی فلسفی دارد، گیرم رسانۀ او رمان است که خویشاوندی‌اش با شعر بس عمیق‌تر است از خویشاوندی‌اش با سخن فلسفی. نه اینکه رمان «زندگی جای دیگری‌ است» چون رمانی است دربارۀ کیستیِ شاعر، فاقد ادبیت است و باید آن را در دستۀ آثار فلسفی جای داد؛ برعکس، رمانی است به‌ لحاظ فرم و روایت نوآورانه، و البته حاوی لذت اصیل رمان.

اساس سخن کوندرا این است که شاعر در خانه‌ای متولد می‌شود و می‌بالد که در آن مادر حاکم مطلق است و پدر در سایه قرار دارد. یارومیل اما مرد است، و در اشتیاق مردانگی و گذر از جهانِ زنانۀ تحمیل‌شده بر وجودش دست به هر کاری می‌زند و نخستین و مهم‌ترین اقدامش برای گذر از سلطۀ مادر بر وجودش سرودنِ شعر است، که نه‌فقط او را به آنچه طلب می‌کند نمی‌رساند بلکه وجودش را هرچه عمیق‌تر در جهانی که می‌کوشد از آن خروج کند غرق می‌کند. انقلاب کمونیستی فرصتی فراهم می‌آورد که شاعر غل و زنجیرِ مادر را با شعرسرایی در خدمت انقلاب بگسلد، اما رهایی شاعر از ذات خودش، که پیوستۀ سلطۀ مادر است، فاجعه‌بار است و به از دست دادنِ چیزی‌ می‌انجامد که او در هوای آن نفس می‌کشد: شعر، که از دَم مادر نیرو می‌گیرد.

ممکن است تصور شود که رمانی با چنین مضمون ثقیلی حکماً باید سخت‌خوان و دیریاب باشد؛ دیریاب شاید، اما سخت‌خوان نه: دیریاب به سبب مضمون اندیشه‌ورزانه‌اش، و روان و جذاب به سبب روایت سیال و نوآورانه‌اش. کوندرا دقیقاً می‌داند که چه می‌خواهد بگوید و چگونه باید بگوید.

تحریریۀ رسانۀ نو

شاعر در کنار جلاد

مطلبی یافت نشد

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “زندگی جای دیگری است”

کتاب‌های مرتبط