□ فروپاشیدن
فرض کنید که میخواهید جهانگردی کنید. از کجا به کجا میروید؟ استانبول، آتن، وین، برلین، پاریس، پراگ، نیویورک، ماچوپیچو، بوئنوسآیرس، توکیو، پکن، دهلی، بامیان، کاشمر. شهرهای آباد کم نیست. اما اگر کسی به شما بگوید که از این شهرها در سر جهانگردان و سیاحان گذشتهٔ تاریخ بوده و حالا دیگر اثری از آثار آن شهرها نیست یا اگر هست سایهای هست، چه میگویید؟ تا سالها تصور میشد که شهرهای ویرانشده از سر تغییرات زیستمحیطی ناگهانی یا جنگهای بزرگ ویران شدهاند. اما جرد دایموند در این کتاب بزرگ با بررسی اتفاقاتی که زمینهٔ انقراض شهرها و تمدنهای بزرگ شده است، نشان میدهد که فروپاشی شهرها و تمدنها دلایل مهم دیگری داشته است، همانطور که بقای تمدنهایی در سختترین شرایط طبیعی و تاریخی. در نگاه دایموند، «فجایع طبیعی» همیشه طبیعی نیست. بیشتر اوقات تأثیر تصمیمات احمقانهٔ بشر بر شکلگیری و افزایش این فجایع چشمگیر بوده است. بعید است که نام جزیرهٔ متروکهٔ «ایستر» شما را به یاد دشمنی با جوامع دیگر بیندازد، حال آنکه تداوم دشمنی با دیگر جوامع علت بنیادین این فروپاشی بوده است. رشد سریع جمعیت و تغییرات آبوهوایی و عوامل مشابه نیز همانقدر که زمینهساز فروپاشی جوامعی شدهاند، اسباب بقا و تداوم جوامع دیگر شدهاند. چرا؟ سراسرِ کتاب فروپاشی پاسخ به «چرایی» بقا یا فروپاشی جوامع و تمدنها در مواجهه با این عوامل است. از سی و اند زبانی که این کتاب به آنها ترجمه شده است، چند جامعه توانستهاند از یافته و گفتههای ژرف این کتاب بهرهای ببرند و سعی کنند عوامل زوال و فروپاشی خود را بشناسند و برطرف کنند؟ نیمنگاهی به وضع جهان، ما را به پاسخی نومیدکننده میکشاند. با این حال، آدمیست و امید. نویسندهٔ کتاب امید داشته است که کسانی از مردم و کسانی از سیاستمداران صدای او را بشنوند و در صفحات این کتاب که دهها و صدها مثال از تاریخ زیستهٔ بشر را پیش چشم نشانده است، عبرت بگیرند. بیراه نیست که بگوییم هر ایرانی که دغدغهٔ طبیعت و تمدن دارد بهتر است این کتاب را بخواند. این کتاب کمک میکند که دغدغههای زیستمحیطی و زیستسیاسی از تصوراتی انتزاعی، صورتی عینی و جدی و باورپذیر پیدا کند؛ باوری که ضامن بقای بودباش هر سرزمین و هر تمدن است.
تحریریۀ نشر نو